ترجمه نهج البلاغه، ص: 430
خود راه مده، در گمراهی آنان و آرامش خاطر تو، همين بس كه از هدايت و حق گريختند، و به طرف وكوردلی و نادانی شتافتند، اينان اهل دنيايند، به آن روی آورده و به دنبالش افتاده اند، عدالت را شناختند، و ديدند، و شنيدند، و فهميدند، و دانستند كه مردم در پيشگاه ما، نسبت به حق با هم مساويند، و در عين حال گريختند تا خود را به نان و نوايی برسانند؛ از رحمت خدا دور باشند دور!
به خدا قسم آنان از ستم فرار نكرده، و به عدالت روی ننموده اند. اميدواريم خداوند در اين برنامه خلافت، دشواريش را بر ما آسان، و ناهمواريش را بر ما هموار نمايد، ان شاءاللَّه. و سلام بر تو.
71 از نامه های آن حضرت است
به منذر بن جارود عبدی، كه او را در بعضی نواحی به كار گمارد، و او در امانت كارگزاريش خيانت كرد.
اما بعد، درستی پدرت مرا نسبت به تو خوشبين نمود، و فكر كردم پيرو او هستی، و به روش او می روی، ناگاه به من گزارش رسيد كه در تبعيت از هواهای نفس دست بردار نيستی، و ذخيره ای برای آخرتت باقی نمی گذاری، با ويران كردن آخرتت دنيايت را آباد می كنی، و به قيمت جدا شدن از دينت به خويشانت می پيوندی. اگر آنچه از تو به من گزارش شده درست باشد شتر خانواده ات و بند كفشت از تو بهتر است! كسی كه مانند تو باشد نه اهليت دارد كه مرزی به وسيله او بسته شود، و نه برنامه ای به توسط او اجرا گردد، و يا مقامش را بالا برند، يا در امانتی شريكش نمايند، يا از خيانت او در امان باشند. زمانی كه اين نامه به دستت رسد به طرف من حركت كن ان شاءاللَّه.