وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ إِذَا دَخَلَ شَهْرٌ رَمَضَانَ
از دعاهاى امام عليهالسلام است هنگامى كه (شب اول يا روز اول) ماه رمضان مىرسيد (از پيغمبر- صلى الله عليه و آله- رسيده: رمضان ناميده شده براى آنكه «يرمض الذنوب» گناهان را مىسوزاند «مىآمرزد» سعيد ابن سالم گفته: نزد حضرت باقر- عليهالسلام- بوديم و از رمضان سخن مىگفتيم، حضرت فرمود: نگوئيد اين رمضان، و نگوئيد رمضان رفت و رمضان آمد، زيرا رمضان نامى از نامهاى خداى تعالى است نمىآيد و نمىرود، آنكه مىآيد و مىرود زايل و نيست شونده است، بلكه بگوئيد شهر رمضان «ماه رمضان» و علماء- رحمهم الله- نهى در اينجا را حمل بر كراهت نمودهاند، و بيان شدن لفظ رمضان در بعض احاديث بدون شهر زيانى به اين گفتار نمىرساند، زيرا ممكن است مقصود از آن بيان مباح و جائز بودن آن بوده و اين با كراهت منافات ندارد):
﴿1﴾
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي هَدَانَا لِحَمْدِهِ ، وَ جَعَلَنَا مِنْ أَهْلِهِ لِنَكُونَ لِإِحْسَانِهِ مِنَ الشَّاكِرِينَ ، وَ لِيَجْزِيَنَا عَلَى ذَلِكَ جَزَاءَ الُْمحْسِنِينَ
(1) سپاس خدائى را سزا است كه ما را براى سپاسگزارى خود راهنمائى نمود (توفيق داد) و از اهل سپاس (كسانى كه به سپاسگزارى شناخته شدهاند) قرار داد (يا و از اهل و دوستان خويش گردانيد) تا براى احسان و نيكيش از سپاسگزاران باشيم، و ما را بر آن سپاسگزارى پاداش نيكوكاران دهد
﴿2﴾
وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي حَبَانَا بِدِينِهِ ، وَ اخْتَصَّنَا بِمِلَّتِهِ ، وَ سَبَّلَنَا فِي سُبُلِ إِحْسَانِهِ لِنَسْلُكَهَا بِمَنِّهِ إِلَى رِضْوَانِهِ ، حَمْداً يَتَقَبَّلُهُ مِنَّا ، وَ يَرْضَى بِهِ عَنَّا
(2) و سپاس خدائى را سزا است كه (راهنمائى به) دين خود (آنچه كه به آن عبادت و پرستش مىشود) را به ما عطا نمود، و ما را (نه امتهاى گذشته را) به ملت خويش (اسلام) اختصاص داد، و در راههاى احسان و نيكيش درآورد تا به وسيلهى نعمتش در آن راهها رفته به سوى رضاء و خشنوديش دست يابيم، سپاسى كه آن را از ما بپذيرد، و به وسيلهى آن از ما خشنود گردد (رحمتش را بر ما ارزانى دهد)
(3) و سپاس خدائى را سزا است كه ماه خود ماه رمضان (مستفاد از اين جمله آنست كه رمضان يكى از نامهاى خداى تعالى است) ماه صيام و روزه (امساك و خوددارى از خوردن و آشاميدن در اوقات معلومه) و ماه اسلام (ماه طاعت و فرمانبرى از جهت بسيارى طاعت و بندگى، يا ماه دين اسلام براى اينكه واجب شدن روزهى آن از مختصات اين امت است، چنانكه حفص ابن غياث نخعى گفته: شنيدم حضرت صادق- عليهالسلام- مىفرمود: خداوند روزهى ماه رمضان را بر هيچ يك از امتهاى پيش از ما واجب نكرده است، پس به آن حضرت گفتم: معنى قول خداى تعالى «س 2 ى 183»: يا ايها الذين امنوا كتب عليكم الصيام كما كتب على الذين من قبلكم «اى اهل ايمان روزه بر شما واجب شد چنانكه بر آنانكه پيش از شما بودند واجب گرديد» چيست؟ فرمود: خداوند روزهى ماه رمضان را بر پيغمبران واجب گردانيد نه بر امتها، پس اين امت را به ماه رمضان «بر امتهاى گذشته» برترى داد، و وجوب روزهى آن را بر رسول خدا و بر امت آن حضرت قرار داد) و ماه پاكيزگى، و ماه تصفيه و پاك كردن (از گناهان، يا ماه تخليص و رهائى از آنها) و ماه قيام و ايستادن (براى نماز در شبها) را يكى از آن راههاى احسان قرار داد (و اينكه ماه رمضان را ماه قيام گفتند براى آنست كه نماز مستحبى در شبهاى آن بسيار خوانده مىشود، و مشهور در روايات علاوه از نمازهاى مستحبى كه در هر شب بايد خواند چنانكه بسيارى از علماء فرمودهاند: خواندن هزار ركعت نماز در شبهاى آن مستحب است، و كيفيت آن آنست كه هر شبى تا بيست شب بيست ركعت: هشت ركعت پس از نماز مغرب و دوازده ركعت پس از نماز عشاء و در شب نوزدهم به غير از بيست ركعت صد ركعت ديگر خوانده شود، و در ده شب پس از بيست شب هر شبى سى ركعت: هشت ركعت پس از نماز مغرب و بيست و دو ركعت پس از نماز عشاء و در هر شب از بيست و يكم و بيست و سوم به غير از سى ركعت صد ركعت ديگر كه مجموع آنها هزار ركعت است، و اگر ماه رمضان از سى روز كمتر باشد نماز شب سىام ساقط است و بجاى آن خواندن درست نيست) آنچنان ماهى كه قرآن در آن فروفرستاده شد (خداى تعالى آن را در شب قدر به آسمان دنيا فرستاد و از آنجا در مدت بيست و سه سال به تدريج بر پيغمبر- صلى الله عليه و آله- نازل گردانيد) در حالى كه براى مردم راهنما(ى از گمراهى) و نشانههاى آشكار رهبرى (حلال و حرام) و جداكنندهى ميان حق و باطل است (جملهى الذى انزل فيه القران هدى للناس و بينات من الهدى و الفرقان از قرآن شريف «س 2 ى 185» اقتباس شده)
﴿4﴾
فَأَبَانَ فَضِيلَتَهُ عَلَى سَائِرِ الشُّهُورِ بِمَا جَعَلَ لَهُ مِنَ الْحُرُمَاتِ الْمَوْفُورَةِ ، وَ الْفَضَائِلِ الْمَشْهُورَةِ ، فَحَرَّمَ فِيهِ مَا أَحَلَّ فِي غَيْرِهِ إِعْظَاماً ، وَ حَجَرَ فِيهِ الْمَطَاعِمَ وَ الْمَشَارِبَ إِكْرَاماً ، وَ جَعَلَ لَهُ وَقْتاً بَيِّناً لَا يُجِيزُ جَلَّ وَ عَزَّ أَنْ يُقَدَّمَ قَبْلَهُ ، وَ لَا يَقْبَلُ أَنْ يُؤَخَّرَ عَنْهُ .
(4) پس برترى آن را بر ماههاى ديگر به سبب حرمتها و گرامى داشتنهاى بسيار و فضائل و برتريهاى آشكار كه براى آن قرار داد هويدا گردانيد، و در آن ماه از جهت بزرگ داشتن، آنچه را كه در ماههاى ديگر حلال كرده حرام نمود، و از جهت گرامى داشتن، خوردنيها و آشاميدنيها را در (روزهاى) آن منع كرد، و براى آن وقت آشكارى (معينى) قرار داد كه خداى بزرگ و توانا جائز و روا نمىداند كه پيش انداخته شود و نمىپذيرد كه از آن وقت به تاخير افتد
(5) پس از آن (عبادت و بندگى در) شبى (شب نوزدهم يا بيست و يكم يا بيست و سوم) از شبهاى آن را بر (عبادت در) شبهاى هزار ماه برترى داد (چون خيرات و بركات و نيكيها و سودهاى دينى و دنيوى در آن است) و آن را شب قدر ناميد (شبى كه خداى تعالى اجلها و روزيها و هر امرى كه حادث مىشود را مقدر مىفرمايد) در آن شب (بسيارى از) فرشتگان و روح (القدس: جبرئيل يا وحى يا مخلوقى است بزرگتر از فرشتگان) به فرمان پروردگارشان بر هر كه از بندگانش بخواهد با قضا و قدرى كه محكم و استوار كرده (تغيير و تبديلى در آن نيست) براى هر كارى (كه خدا مقدر فرموده) فرود مىآيند، آن شب سلام و درود (فرشتگان) است (بر آنانكه براى نماز به پا ايستاده يا در حال ركوع و سجودند، يا آنكه شب سلامتى و رهائى از ضرر و زيان شياطين است) كه بركت و خير آن تا آشكار شدن روشنى صبح دائم و هميشه است
﴿6﴾
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ أَلْهِمْنَا مَعْرِفَةَ فَضْلِهِ وَ إِجْلَالَ حُرْمَتِهِ ، وَ التَّحَفُّظَ مِمَّا حَظَرْتَ فِيهِ ، وَ أَعِنَّا عَلَى صِيَامِهِ بِكَفِّ الْجَوَارِحِ عَنْ مَعَاصِيكَ ، وَ اسْتِعْمَالِهَا فِيهِ بِمَا يُرْضِيكَ حَتَّى لَا نُصْغِيَ بِأَسْمَاعِنَا إِلََى لََغْوٍ ، وَ لَا نُسْرِعَ بِأَبْصَارِنَا إِلَي لَهْوٍ
(6) بار خدايا بر محمد و آل او درود فرست، و شناسائى برترى آن را (بر ماههاى ديگر) و بزرگ داشتن حرمت و حقش را (كه قيام و ايستادگى بر آن واجب است) و دورى گزيدن از آنچه را كه منع و حرام كردهاى به ما الهام نما، و ما را بر روزه داشتن آن به وسيلهى بازداشتن اندام از گناهان و به كار بردن آن اندام در آن ماه به آنچه تو را خشنود مىگرداند (خواستهى تو در آن است) يارى فرما، تا با گوشهامان سخن بيهوده گوش ندهيم، و با چشمهامان به سوى بازى (كارهائى كه انسان را از مقصود بازدارد) نشتابيم
﴿7﴾
وَ حَتَّى لَا نَبْسُطَ أَيْدِيَنَا إِلَى مَحْظُورٍ ، وَ لَا نَخْطُوَ بِأَقْدَامِنَا إِلَى مَحْجُورٍ ، وَ حَتَّى لَا تَعِيَ بُطُونُنَا إِلَّا مَا أَحْلَلْتَ ، وَ لَا تَنْطِقَ أَلْسِنَتُنَا إِلَّا بِمَا مَثَّلْتَ ، وَ لَا نَتَكَلَّفَ إِلَّا مَا يُدْنِي مِنْ ثَوَابِكَ ، وَ لَا نَتَعَاطَى إِلَّا الَّذِي يَقِي مِنْ عِقَابِكَ ، ثُمَّ خَلِّصْ ذَلِكَ كُلَّهُ مِنْ رِئَاءِ الْمُرَاءِينَ ، وَ سُمْعَةِ الْمُسْمِعِينَ ، لَا نَشْرَكُ فِيهِ أَحَداً دُونَكَ ، وَ لَا نَبْتَغِي فِيهِ مُرَاداً سِوَاكَ .
(7) و تا دستهامان را به (طلب يا فراگرفتن) حرام دراز ننمائيم، و با پاهامان به سوى آنچه منع و حرام گشته نرويم، و تا شكمهامان نگاه ندارد و گرد نياورد جز آنچه (خوردنى و آشاميدنى) كه تو حلال و روا گردانيدهاى، و زبانهامان گويا نشود جز آنچه (قرآن مجيد و گفتار پيغمبر اكرم و ائمهى معصومين- عليهمالسلام- كه) تو خبر داده و بيان فرمودهاى (اين چند جمله اشاره به آداب و نيكو رفتارى روزهدار است كه در اين باره اخبار بسيار رسيده، روايت شده: زن روزهدار به كنيز خود دشنام داد، رسول خدا- صلى الله عليه و آله- شنيد، فرمود: طعام و خوراك آوردند و به آن زن امر كرد كه بخور، گفت: من روزه هستم! حضرت فرمود: چگونه روزه هستى و به كنيز خود دشنام دادى؟! تنها روزه از خوردن و آشاميدن نيست. طعام خواستن حضرت براى آن زن روزهدار و امر بخوردن او شايد از جهت اين بوده كه مىدانسته روزهى او روزهى مستحبى بوده، و احتمال مىرود كه روزهى واجب بوده و امر حضرت به خوردن از روى تاديب است يعنى مانند اين روزه را پاداشى نيست و گرفتن و نگرفتن آن يكسان است اگر چه گرفتن آن واجب باشد) و رنج نكشيم جز در آنچه (عبادت خالق و خدمت به خلق كه) به پاداش تو نزديك گرداند، و بجا نياوريم جز آنچه كه از كيفر تو نگاه دارد، سپس همهى آن كردارها را از رئاء و خودنمائى خود نمايان و از سمعه و شنواندن شنوانندگان خالص و پاكيزه گردان كه در آن كسى را با تو شريك نگردانيم، و جز تو در آن مقصود و خواستهاى نطلبيم
﴿8﴾
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ قِفْنَا فِيهِ عَلَى مَوَاقِيتِ الصَّلَوَاتِ الْخَمْسِ بِحُدُودِهَا الَّتِي حَدَّدْتَ ، وَ فُرُوضِهَا الَّتِي فَرَضْتَ ، وَ وَظَائِفِهَا الَّتِي وَظَّفْتَ ، وَ أَوْقَاتِهَا الَّتِي وَقَّتَّ
(8) بار خدايا بر محمد و آل او درود فرست، و ما را در آن بر اوقات نمازهاى پنجگانه با حدود و احكامش كه مقرر نمودهاى و واجباتش كه واجب كردهاى و شروط و اوقاتش كه شرط و تعيين گردانيدهاى آگاه فرما (حضرت صادق- عليهالسلام- فرموده: براى نماز چهار هزار حد «حكم شرعى» است)
﴿9﴾
وَ أَنْزِلْنَا فِيهَا مَنْزِلَةَ الْمُصِيبِينَ لِمَنَازِلِهَا ، الْحَافِظِينَ لِأَرْكَانِهَا ، الْمُؤَدِّينَ لَهَا فِي أَوْقَاتِهَا عَلَى مَا سَنَّهُ عَبْدُكَ وَ رَسُولُكَ صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فِي رُكُوعِهَا وَ سُجُودِهَا وَ جَمِيعِ فَوَاضِلِهَا عَلَى أَتَمِّ الطَّهُورِ وَ أَسْبَغِهِ ، وَ أَبْيَنِ الْخُشُوعِ وَ أَبْلَغِهِ .
(9) و ما را در نماز همچون كسانى قرار ده كه مراتب شايستهى آن را دريافته اركان و جوانب آن را نگاهدارندگانند (اركان نماز نيت، تكبير، قيام، ركوع و دو سجده است كه به ترك و افزونى و كاستن آنها از روى عمد و سهو نماز باطل مىشود) آن را در اوقات خود به همان طريقى كه بنده و فرستادهى تو- درودهايت بر او و بر آل او باد- در ركوع و سجود و همهى فضيلتها و درجات رفيعهاش قرار داده با كاملترين طهارت و پاكى و رساترين خشوع و فروتنى بجا آورندهاند (خشوع در نماز چنانكه اميرالمومنين- عليهالسلام- فرموده آنست كه نمازگزار به سمت راست و چپ التفات نداشته و كسى را كه در سمت راست و چپ او است نشناسد، روايت شده: پيغمبر- صلى الله عليه و آله- مردى را در نماز ديد با ريشش بازى مىكند فرمود: اگر دلش خاشع و فروتن بود جوارح و اندامش هم فروتن مىبود)
﴿10﴾
وَ وَفِّقْنَا فِيهِ لِأَنْ نَصِلَ أَرْحَامَنَا بِالْبِرِّ وَ الصِّلَةِ ، وَ أَنْ نَتَعَاهَدَ جِيرَانَنَا بِالْإِفْضَالِ وَ الْعَطِيَّةِ ، وَ أَنْ نُخَلِّصَ أَمْوَالَنَا مِنَ التَّبِعَاتِ ، وَ أَنْ نُطَهِّرَهَا بِإِخْرَاجِ الزَّكَوَاتِ ، وَ أَنْ نُرَاجِعَ مَنْ هَاجَرَنَا ، وَ أَنْ نُنْصِفَ مَنْ ظَلَمَنَا ، وَ أَنْ نُسَالِمَ مَنْ عَادَانَا حَاشَى مَنْ عُودِيَ فِيكَ وَ لَكَ ، فَإِنَّهُ الْعَدُوُّ الَّذِي لَا نُوَالِيهِ ، وَ الْحِزْبُ الَّذِي لَا نُصَافِيهِ .
(10) و ما را در آن ماه توفيق ده كه با نيكى فراوان و بخشش، به خويشان خود نيكى كنيم، و با احسان و عطا از همسايگانمان جويا شويم، و دارائيهامان را از مظالم و آنچه از راه ظلم و ستم به دست آمده خالص و آراسته نمائيم (اموالى كه از راه ظلم گرفته شده از آنها جدا كرده به صاحبانش يا اگر نيستند و يا معلوم نيست كيستند يا كجايند به حاكم شرع بازگردانيم) و آنها را با بيرون كردن زكوتها (زكوه شتر، گاو، گوسفند، طلا، نقره، گندم، جو، خرما و مويز، از چركى و عذاب و كيفر بر منع آن) پاك كنيم (رسول خدا- صلى الله عليه و آله- فرموده: ملعون كل مال لا يزكى «از خير و نيكى دور است هر مال و دارائى كه زكوه آن داده نشود» و ناگفته نماند: درخواست پاك كردن اموال به بيرون كردن زكوه در ماه رمضان در صورتيست كه بيرون كردن آن در آن ماه واجب شده يا پيش از آن واجب گشته و بيرون نشده باشد، ولى اگر وقت وجوب بيرون كردن آن نرسيده يا پيش از آن واجب گرديده و به تاخير افتد، پس پيش انداختن آن در ماه رمضان يا به تاخير انداختن آن به ماه رمضان مستحب نيست، زيرا هر واجبى را بايد در وقت خود بجا آورد و وجوب آن فورى است، و تقديم و تاخير آن بنابر قول به جواز آن از جهت رخصت و آسانى است نه از جهت مستحب بودن) و به كسى كه از ما دورى گزيده بازگرديم (به او بپيونديم) و به كسى كه به ما ظلم و ستم نموده از روى (آنچه مقتضى) انصاف و عدل (است) رفتار كنيم (نه آنكه از جهت فرونشاندن خشم از عدل تجاوز نمائيم) و با كسى كه به ما دشمنى كرده آشتى نمائيم (نه آنكه ما هم در صدد دشمنى با او برآئيم) جز كسى كه در راه تو و براى تو با او دشمنى شده باشد، زيرا او دشمنى است كه او را دوست نمىگيريم، و حزب و گروهى است كه با او از روى دل دوستى نمىكنيم
﴿11﴾
وَ أَنْ نَتَقَرَّبَ إِلَيْكَ فِيهِ مِنَ الْأَعْمَالِ الزَّاكِيَةِ بِمَا تُطَهِّرُنَا بِهِ مِنَ الذُّنُوبِ ، وَ تَعْصِمُنَا فِيهِ مِمَّا نَسْتَأْنِفُ مِنَ الْعُيُوبِ ، حَتَّى لَا يُورِدَ عَلَيْكَ أَحَدٌ مِنْ مَلَائِكَتِكَ إِلَّا دُونَ مَا نُورِدُ مِنْ أَبْوَابِ الطَّاعَةِ لَكَ ، وَ أَنْوَاعِ الْقُرْبَةِ إِلَيْكَ .
(11) و ما را توفيق ده كه در آن به سوى تو تقرب جسته نزديك شويم (طلب كنيم آنچه را كه موجب به دست آوردن رحمت تو است) به وسيلهى كردارهاى پاكيزه و آراسته كه ما را به آن از گناهان پاك كنى (بيامرزى) و در آن ما را حفظ كرده نگاهدارى از اينكه بخواهيم و عيوب و زشتيها (كردارهاى ناشايسته) را از سر گيريم، تا هيچ يك از فرشتگانت (كه نويسندگان اعمال هستند گناهان ما را) بر تو پيشنهاد ننمايند جز آنكه كمتر باشد از اقسام طاعت و بندگى براى تو، و انواع تقرب به سوى تو كه ما بجا آورديم
﴿12﴾
اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِحَقِّ هَذَا الشَّهْرِ ، وَ بِحَقِّ مَنْ تَعَبَّدَ لَكَ فِيهِ مِنِ ابْتِدَائِهِ إِلَى وَقْتِ فَنَائِهِ مِنْ مَلَكٍ قَرَّبْتَهُ ، أَوْ نَبِيٍّ أَرْسَلْتَهُ ، أَوْ عَبْدٍ صَالِحٍ اخْتَصَصْتَهُ ، أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ أَهِّلْنَا فِيهِ لِمَا وَعَدْتَ أَوْلِيَاءَكَ مِنْ كَرَامَتِكَ ، وَ أَوْجِبْ لَنَا فِيهِ مَا أَوْجَبْتَ لِأَهْلِ الْمُبَالَغَةِ فِي طَاعَتِكَ ، وَ اجْعَلْنَا فِي نَظْمِ مَنِ اسْتَحَقَّ الرَّفِيعَ الْأَعْلَي بِرَحْمَتِكَ .
(12) بار خدايا از تو درخواست مىنمايم به حق (به فضيلت و برترى) اين ماه و به حق كسى كه در آن از آغاز تا انجامش در عبادت و بندگى براى تو كوشيده: از فرشتهاى كه او را مقرب ساختهاى، يا پيغمبرى كه فرستادهاى، يا بندهى شايستهاى كه برگزيدهاى، كه بر محمد و آل او درود فرستى و ما را در آن براى كرامت و ارجمندى كه به دوستانت وعده دادهاى سزاوار گردان، و آنچه كه براى كوششكنندگان در طاعت و فرمانبريت واجب و لازم كردهاى براى ما لازم نما، و به رحمت و مهربانيت ما را در صف كسانى (انبياء و اوصياء ايشان عليهمالسلام) كه سزاوار بالاترين مرتبهى (بهشت) هستند قرار ده
﴿13﴾
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ جَنِّبْنَا الْإِلْحَادَ فِي تَوْحِيدِكَ ، وَ الْتَّقْصِيرَ فِي تَمْجِيدِكَ ، وَ الشَّكَّ فِي دِينِكَ ، وَ الْعَمَى عَنْ سَبِيلِكَ، وَ الْإِغْفَالَ لِحُرْمَتِكَ ، وَ الِانْخِدَاعَ لِعَدُوِّكَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ
(13) بار خدايا بر محمد و آل او درود فرست، و ما را در توحيد و يگانگيت از عدول و بازگشتن (شرك آوردن آشكار و نهان) و در بزرگ داشتنت از تقصير و كوتاهى، و در دينت (اسلام) از شك و دودلى، و از راهت (به دست آوردن رضا و خشنوديت) از كورى (گمراهى) و براى حرمتت (آنچه قيام به آن واجب است) از سهلانگارى، و از دشمنت: شيطان رانده شده (از خيرات و نيكيها) از فريب خوردن، دور گردان
﴿14﴾
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ إِذَا كَانَ لَكَ فِي كُلِّ لَيْلَةٍ مِنْ لَيَالِي شَهْرِنَا هَذَا رِقَابٌ يُعْتِقُهَا عَفْوُكَ ، أَوْ يَهَبُهَا صَفْحُكَ فَاجْعَلْ رِقَابَنَا مِنْ تِلْكَ الرِّقَابِ ، وَ اجْعَلْنَا لِشَهْرِنَا مِنْ خَيْرِ أَهْلٍ وَ أَصْحَابٍ .
(14) بار خدايا بر محمد و آل او درود فرست، و هرگاه در هر شب از شبهاى اين ماه ما براى تو بندگانى باشد كه عفو و بخشيدنت آنها را آزاد مىنمايد، يا گذشتت ايشان را مىبخشد پس ما بندگان را از آن بندگان بگردان، و ما را براى ماه ما از بهترين شايستگان و ياران (برگزيدگان) قرار ده (حضرت صادق- عليهالسلام- فرموده: در هر شب از ماه رمضان براى خدا آزاد شده و رها شدگانى از آتش است جز كسى كه به مسكر (آنچه مستى آورد) افطار كند «بخورد و بياشامد» و در شب آخر مانند آنچه كه در همهى آن ماه آزاد كرده آزاد مىنمايد)
﴿15﴾
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ امْحَقْ ذُنُوبَنَا مَعَ امِّحَاقِ هِلَالِهِ ، وَ اسْلَخْ عَنَّا تَبِعَاتِنَا مَعَ انْسِلَاخِ أَيَّامِهِ حَتَّى يَنْقَضِيَ عَنَّا وَ قَدْ صَفَّيْتَنَا فِيهِ مِنَ الْخَطِيئَاتِ ، وَ أَخْلَصْتَنَا فِيهِ مِنَ السَّيِّئَاتِ .
(15) بار خدايا بر محمد و آل او درود فرست، و با كاسته شدن ماه آن گناهان ما را بكاه، و با به پايان رسيدن روزهايش بديها و گرفتاريهاى ما را از ما بكن تا اينكه اين ماه از ما بگذرد در حالى كه ما را از خطاها (گناهان كوچك) پاكيزه گردانيده، و از بديها (گناهان بزرگ) خالص و آراسته ساخته باشى
﴿16﴾
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ إِنْ مِلْنَا فِيهِ فَعَدِّلْنَا ، وَ إِنْ زُغْنَا فِيهِ فَقَوِّمْنَا ، وَ إِنِ اشْتَمَلَ عَلَيْنَا عَدُوُّكَ الشَّيْطَانُ فَاسْتَنْقِذْنَا مِنْهُ .
(16) بار خدايا بر محمد و آل او درود فرست، و اگر در آن از حق برگرديم ما را (بر آن) بازگردان، و اگر در آن عدول نموده به راه كج رفتيم ما را به راه راست آور، و اگر دشمن تو شيطان ما را احاطه كرده فراگيرد از او رهائيمان ده
﴿17﴾
اللَّهُمَّ اشْحَنْهُ بِعِبَادَتِنَا إِيَّاكَ ، وَ زَيِّنْ أَوْقَاتَهُ بِطَاعَتِنَا لَكَ ، وَ أَعِنَّا فِي نَهَارِهِ عَلَى صِيَامِهِ ، وَ فِي لَيْلِهِ عَلَى الصَّلَاةِ وَ التَّضَرُّعِ إِلَيْكَ ، وَ الْخُشُوعِ لَكَ ، وَ الذِّلَّةِ بَيْنَ يَدَيْكَ حَتَّى لَا يَشْهَدَ نَهَارُهُ عَلَيْنَا بِغَفْلَةٍ ، وَ لَا لَيْلُهُ بِتَفْرِيطٍ .
(17) بار خدايا ماه رمضان را از عبادت و پرستش ما تو را مملو و پر گردان، و اوقات آن را به طاعت و فرمانبرى ما براى تو آراسته نما، و ما را در روزش به روزه داشتن و در شبش به نماز و زارى به سوى (درگاه) تو و فروتنى براى تو و خوارى در برابر تو، يارى فرما تا روزش بر ما به غفلت و بىخبرى و شبش به تقصير و كوتاهى (در عمل) گواهى ندهد (گواهى دادن شب و روز به زبان حال است و گفتار و كردار انسان در آن در علم خداى تعالى به منزله گواهى دادن شب و روز به زبان حال است و گفتار و كردار انسان در آن در علم خداى تعالى به منزله گواهى دادن نزد او است)
(18) بار خدايا و ما را در باقى ماهها و روزها تا زمانى كه زنده دارى همچنين (به طورى كه براى ماه رمضان درخواست شد) قرار ده، و ما را از بندگان شايستهات بگردان كه (الذين يرثون الفردوس هم فيها خالدون «س 23 ى 11» يعنى) آنان بهشت را به ميراث مىبرند در حالى كه در آن جاويد هستند (گفتهاند: بهشت مسكن و جايگاه پدر ما حضرت آدم- على نبينا و آله و عليهالسلام- بوده پس هرگاه به فرزندان او داده شود مانند آنست كه از او به آنها ارث رسيده) و آنانكه آنچه (صدقات) را مىدهند در حالى مىدهند كه دلهاشان از (انديشهى) بازگشت به سوى پروردگارشان ترسان است، و از آنانكه در نيكيها مىشتابند و ايشان براى آن نيكيها (بر ديگران) پيشى گيرندهاند (على ابن ابراهيم- رحمه الله- فرموده: ايشان اميرالمومنين و ائمهى طاهرين- عليهمالسلام- هستند كه بعد از پيغمبر- صلى الله عليه و آله- كسى از ايشان در علم و عمل پيشى نگرفته است، و جملهى و الذين يوتون ما اتوا و قلوبهم و جله انهم الى ربهم راجعون، و من الذين يسارعون فى الخيرات و هم لها سابقون كه در بالا ترجمه و شرح شد از قرآن كريم «س 23 ى 61 و 60» اقتباس شده، و فرمايش امام- عليهالسلام- و من الذين يسارعون فى الخيرات اقتباس از قول خداى تعالى: اولئك يسارعون فى الخيرات است، و در شرح جملهى دوازدهم از دعاى يكم گفتيم: اقتباس از قرآن مجيد در حقيقت قرآن نيست بلكه كلامى است، مانند آن، چون اگر قرآن بود تغيير در آن جائز نبود)
﴿19﴾
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، فِي كُلِّ وَقْتٍ وَ كُلِّ أَوَانٍ وَ عَلَى كُلِّ حَالٍ عَدَدَ مَا صَلَّيْتَ عَلَى مَنْ صَلَّيْتَ عَلَيْهِ ، وَ أَضْعَافَ ذَلِكَ كُلِّهِ بِالْأَضْعَافِ الَّتِي لَا يُحْصِيهَا غَيْرُكَ ، إِنَّكَ فَعَّالٌ لِمَا تُرِيدُ .
(19) بار خدايا بر محمد و آل او درود فرست، در هر هنگام و هر زمان و بر هر حال به شمارهى درودى كه فرستادهاى، بر هر كه درود فرستادهاى، و چندان برابر همهى آنها به چندان برابرى كه جز تو آنها را نتواند شمرد، زيرا تو هر چه را بخواهى بجا آورندهاى (انجام كار تو را ناتوان نمىگرداند، و مانع و جلوگيرى تو را از آن بازنمىدارد).