ترجمه نهج البلاغه، ص: 339
خواهی يافت كه من از همه مردم از خون عثمان مبرّاترم، و خواهی دانست كه از آن گوشه گرفتم، مگر آنكه مرا متّهم كنی، پس هر اتهامی كه به نظرت می رسد وارد آر.
والسلام.
7 از نامه های آن حضرت است
باز به معاويه
اما بعد، از جانب تو موعظه نامه ای از جملات بی ربط به هم پيوسته، و نامه ای آراسته برای من آمد، آن را به گمراهيت مزيّن ساخته، و از زشتی رأيت به سوی من فرستاده ای، نامه شخصی است كه او را بصيرتی نمی باشد تا راهنماييش كند، و وی را رهبری نيست تا ارشادش نمايد، هوای نفس از او دعوت نموده و او هم اجابت كرده، گمراهی وی را به جانب خود كشيد و او هم پيروی نموده، پس هذيان بافت و بانگ بيهوده زد، و گمراه شد و به خطا رفت.
باز به معاويه
زيرا آن يك بيعت است و تجدير نظر در آن راه ندارد، و در آن اختيار از سر گرفته نشود. آن كه از آن سر برتابد به انكار حق برخاسته، و آن كه در پذيرشش تأمّل نمايد سازشكار و منافق است.