ترجمه نهج البلاغه، ص: 60
دانيم سودی نبريم و از آنچه ندانيم نپرسيم، از خطرات ترسی نداريم تا بر سرمان فرود آيد.
اصناف مردم
مردم بر چهار دسته اند:
گروهی از آنان مانعی از فساد در زمين ندارند مگر پستی نفس، و كندی اسلحه، و كمی مال.
گروه ديگر اسلحه بركشيده، شرّ خود را آشكار كرده، سواره و پياده اش را دنبال خود راه انداخته، خود را برای فساد آماده نموده، دين خود را تباه كند، برای اندكی از مال دنيا كه به غارت برد، يا سوارانی كه به دنبالش بيفتند، و يا مسندی كه بر آن نشيند. چه تجارت بدی است كه دنيا را ارزش خود دانی، و آن را عوض آنچه نزد خدا برای تو مهياست قرار دهی!
گروه ديگر آن كه با عمل آخرت، دنيا خواهد و آخرت را به وسيله عمل صالح دنيوی نجويد. اظهار فروتنی كند، گامها را كوچك بردارد، دامن جامه كوتاه نمايد، و خود را امين جا زند، و پرده پوشی حق را وسيله معصيت قرار دهد!
گروه ديگر را پستی نفس و نداشتن قوم و قبيله از طلب حكومت برجا نشانده، اين تهيدستی او را محدود كرده، خود را به اسم قناعت آراسته، و خويش را به لباس زهد زينت داده، در حالی كه در شب و روز اهل عنوان قناعت و زهد نيست.
باقی ماندند آنان كه ياد قيامت چشمان را از حرام بسته، و ترس از محشر اشكشان را جاری كرده. گروهی از اينان مطرود مردمند، و بعضی در وحشت مقهوريت، و دسته ای ساكت و خاموش، و عده ديگر با خداوند مناجات مخلصانه دارند، و بعضی از اينان هم ماتم زده و زجر كشيده اند. تقيه آنان را به گمنامی