ترجمه نهج البلاغه، ص: 65
«من در مُنَعَرج اللِّوی دستورم را به شما گفتم و شما امر مرا نفهميديد مگر ظهر فردا كه كار از كار گذشته بود» «1».
36 از سخنان آن حضرت است
در ترساندن اهل نهروان
من شما را از اينكه فردا در اطراف اين نهر، و ميان اين زمينهای پست روی خاك افتاده باشيد می ترسانم، بدون آنكه برهانی از پروردگارتان داشته و حجتی آشكار همراهتان باشد. دنيا شما را دچار هلاكت كرد، و به دست خود به دام قضا و قدر افتاديد. من شما را از اين حكميت بازداشتم، و شما با من همانند مخالفان پيمان شكن مخالفت كرديد، تا مجبور شدم رأيم را با رأی شما يكی كنم. شما مردمی سبكسر و غرق در خيالات احمقانه هستيد. ای مردم بی ريشه، من كه شرّی برايتان نياوردم، و زيانی برای شما نخواستم!
37 از سخنان آن حضرت است
كه خطبه گونه ايراد شده در ذكر فضائل خود
به وظيفه قيام كردم به وقتی كه ديگران ناتوان شدند، خود را آشكار نمودم آن زمان كه ديگران سر در گريبان بودند، سخن گفتم هنگامی كه آنان واماندند، و به نور خدا راه پيمودم وقتی كه آنان دچار توقف شدند. در آن زمان صدايم از همه پايين تر
______________________________ (1)- تمثيل است، بيتی از شعر منسوب به دُرَيْدايْن الصِّمَه.