ترجمه نهج البلاغه، ص: 164
121 از سخنان آن حضرت است
در خطاب به خوارج، وقتی به لشگرگاه آنان رفت در حالی كه بر انكار داوری حَكَمين اصرار داشتند، فرمود:
آيا همه شما در صفّين حاضر بوديد؟ گفتند: گروهی حاضر بوديم و عده ای حضور نداشتيم. فرمود: پس دو گروه شويد، آنان كه در صفّين بودند گروهی، و آنان كه نبودند گروه ديگر، تا با هر گروه سخن مناسب با آنا را بگويم. سپس مردم را صدا زد و فرمود: ساكت باشيد و به سخنان من توجه كنيد، روی دلتان با من باشد، هر كه را برای شهادت دادن خواستم برابر آگاهی خود سخن گويد. سپس خطبه ای طولانی ايراد كرد كه قسمتی از آن اين قطعه است:
آيا زمانی كه از باب حيله و فريبكاری و مكر و خدعه قرآنها را بر نيزه كردند فرياد نزديد: اينان برادران ما و اهل دعوت اسلامی ما هستند، و اينان رو به قرآن كرده خواهان آرامشند، رأی ما اين است كه خواسته آنان را قبول كنيم و از اين مضيقه نجاتشان دهيم؟ من به شما گفتم: ظاهر اين برنامه ايمان، و باطنش دشمنی با خداست، ابتدايش رحمت و نهايتش ندامت است. پس بر موقعيت خويش پابرجا باشيد، و راهتان را ادامه دهيد، و برای جنگ دندان به هم بفشاريد، و توجهی به صدای فرياد كننده نكنيد، كه اگر جوابش دهند گمراه كند، و اگر رهايش سازند خوار و بی اعتبار شود. ولی وضع چنان شد كه شد، و ديدم كه به حكميت تن داديد. قسم به خدا اگر حكميت را نمی پذيرفتم قانونی از آن بر من واجب نمی شد، و خداوند گناهی از آن بر دوشم نمی گذاشت. و به خدا قسم اگر می پذيرفتم باز حق با من بود و بايد از من اطاعت می شد، و كتاب خدا با من است، از وقتی با آن مأنوس شدم هرگز از آن جدا نشده ام.
ما با پيامبر صلی الله عليه و آله بوديم و كشتار، حول پدران و فرزندان و برادران و اقوام دور