ارزش ها و لغزشهای نفس، ص: 106
خواسته های نفسی كه ساقط شده بدتر از خواسته های موجودات درنده است.
موجودات درنده، در حمله خود، دست و پا را قطع می كنند؛ اما نفس شرير، به كرامت و انسانيت حمله می كند و انسانی را به وجود می آورد كه مانند زليخا پوچ و منحط می شود و همه حيات را در اين می بيند كه اين دو بدن، لحظاتی در كنار هم باشند. به فكر ارزيابی حلال و حرام نيست و همه هستی را در اين بدن خلاصه می كند، اما طرف مقابل او زيباترين صدا از نفس پاكش برمی آيد. تعبير قرآن اين است:
«وَ راوَدَتْهُ الَّتِي هُوَ فِي بَيْتِها عَنْ نَفْسِهِ ...» «1»
اين صدای نفس زليخا است كه تشنه زنا هستم، آن هم «محصنه»؛ «2» اما نفس اين جوان سيزده، چهارده يا پانزده ساله، می گويد كه «معاذ اللَّه!» من در پناه ذات مستجمع جميع صفات به سر می برم و گرسنه زنا و گناه نيستم. اين قدر اين نفس قدرت دارد كه زيبايی و آرايش زليخا كم ترين زخمی به او نمی زند. وقتی او را به زندان تاريك انداختند، اين چنين گفت:
______________________________ (1)- يوسف (12): 23؛ «و آن [زنی ] كه يوسف در خانه اش بود، از يوسف با نرمی و مهربانی خواستار كام جويی شد.»
(2)- من لايحضره الفقيه: 3/ 573، حديث 4961؛ وسائل الشيعة: 20/ 315، باب 2، حديث 25710؛ «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام أَنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام قَالَ أَ لَاأُخْبِرُكُمْ بِأَكْبَرِ الزِّنَا قَالُوا بَلَی قَالَ هِيَ امْرَأَةٌ تُوطِیُ فِرَاشَ زَوْجِهَا فَتَأْتِي بِوَلَدٍ مِنْ غَيْرِهِ فَتُلْزِمُهُ زَوْجَهَا فَتِلْكَ الَّتِي لَايُكَلِّمُهَا اللَّهُ وَ لَايَنْظُرُ إِلَيْهَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ لَايُزَكِّيهَا وَ لَهَا عَذَابٌ أَلِيمٌ.»
الكافي: 7/ 177، حديث 2؛ تهذيب الأحكام: 10/ 3، باب 1، حديث 6؛ «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ الْحُرُّ وَ الْحُرَّةُ إِذَا زَنَيَا جُلِدَ كُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ فَأَمَّا الْمُحْصَنُ وَ الْمُحْصَنَةُ فَعَلَيْهِمَا الرَّجْمُ.»
الكافي: 7/ 177، حديث 3؛ وسائل الشيعة: 28/ 62، باب 1، حديث 34211؛ «قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام الرَّجْمُ فِي الْقُرْآنِ قَوْلُ اللَّهِ عز و جل إِذَا زَنَی الشَّيْخُ وَ الشَّيْخَةُ فَارْجُمُوهُمَا الْبَتَّةَ فَإِنَّهُمَا قَضَيَا الشَّهْوَةَ.»