ترجمه نهج البلاغه، ص: 437
حكمت 1
آن حضرت فرمود: در فتنه همچون شتر بچه باش، او را نه پشتی است كه سوارش شوند، و نه پستانی كه شيرش دوشند.
حكمت 2
و آن حضرت فرمود: آن كه طمع را شعار خود نمود نفسش را خوار ساخت، و كسی كه سختی و بدحالی خود را فاش كرد راضی به پستی شد، و آدمی كه زبانش را بر خود امارت داد بی مقدار گشت.
حكمت 3
و آن حضرت فرمود: بخل عار است، و ترس نقصان، تنگدستی زيرك را از برهانش لال كند، انسان تهيدست در ديارش غريب است.
حكمت 4
آن حضرت فرمود: ناتوانی آفت، پايداری شجاعت، زهد در دنيا ثروت، و پاكدامنی سپر از بلاست. و رضا به قضا همنشينی نيكوست.
حكمت 5
و آن حضرت فرمود: دانش ميراثی گرانبها، آداب پسنديده زيورهای تازه، و انديشه آيينه ای صاف است.
حكمت 6
و آن حضرت فرمود: سينه عاقل مخزن راز اوست، گشاده رويی دام محبت، و تحمل آزار ديگران پوشاننده عيوب انسان است. و از آن حضرت روايت شده كه در زمينه جمله اخير چنين فرموده: صلح و مسالمت پوشش عيبهاست. و كسی كه از خود راضی است، خمشگين بر او بسيار است.
حكمت 7
و آن حضرت فرمود: صدقه دارويی است سودمند، و كردار بندگان در اين جهان پيش روی چشم آنان در آن جهان است.
حكمت 8
و آن حضرت فرمود: از اين انسان شگفت زده شويد كه با پيهی می بيند، با گوشتی