ترجمه نهج البلاغه، ص: 144
منزّهی از هر عيب، چه بزرگ است شأن تو! منزهی، چه عظيم است آنچه از مخلوقاتت می بينيم، و چه كوچك است عظمت آن در كنار قدرت تو! و چه دهشت آور است آنچه از ملكوت تو مشاهده می نماييم! و چه اندازه حقير است آنچه ديده می شود، در برابر آنچه از سلطنت تو برای ما ناپيداست! نعمتهايت در اين دنيا چه گسترده و فراوان است! و با اين حال در برابر نعمت آخرتت چه كوچك است!
از اين خطبه است درباره فرشتگان
گروهی از فرشتگان را در آسمانهايت سكونت داده ای، و از زمينت رفعت بخشيده ای، آنان داناترين مخلوقاتت به تو، و بيمناك ترين آنها از تو، و نزديك ترينشان به تو هستند. ساكن اصلاب، و جا گرفته در رحم ها نبودند، و از آب پست آفريده نشدند، و حوادث روزگار آنها را پراكنده نكرد. با اين قرب و منزلتی كه نزد تو دارند، و اميالی كه بر محور وجود تو جمع كرده، و طاعت بسياری كه برای تو انجام داده، و با اينكه نسبت به امر تو غفلت كمتری دارند، اگر كنه حقيقت تو را كه از آنان پنهان است ببينند بی شك اعمال خود را كوچك شمرده، و بر خود عيب می گيرند، و به اين معنا معرفت يابند كه حقّ عبادت تو را به جای نياورده، و طاعتی كه سزاوار توست انجام نداده اند.
پاك و بی نقصی ای آفريننده و معبود، به نيكويی نعمتت بر بندگان است كه سرايی (چون آخرت) به وجود آورده ای، و در آن سفره ای قرار داده ای دارای آشاميدنی و خوردنی، و همسران و خدمتكاران، و قصرها و نهرها، و زراعت ها و ميوه ها؛ سپس دعوت كننده ای را فرستادی تا مردم را به آن دعوت كند. ولی نه دعوت كننده را پاسخ گفتند، و نه در آنچه ترغيب كردی رغبت نمودند، و نه به