ترجمه نهج البلاغه، ص: 158
تفسير لغات نامأنوس اين خطبه
«انْصاحَتْ جِبالُنا» كوهها بر اثر خشكسالی از هم شكافته شد، عرب گويد: «انْصاحَ الثَّوبُ» وقتی جامه شكافته شود. و نيز گفته می شود:
«انْصاحَ النَّبْتُ، وصاحَ وصوَّح» زمانی كه گياه پژمرده و خشكيده. و گفتار آن حضرت: «وهامَتْ دَوابُّنا» يعنی چهارپايان تشنه شدند، و «هُيام» به معنی تشنگی است. «حَدابيرُ السِّنين» حدابير جمع «حِدبار» به معنای شتری است كه طی سفر آن را لاغر كرده؛ حضرت خشكسالی را به آن شتر مثل زده است. ذوالرُّمَّة يكی از شعرای عرب گفته: «شترهايی كه از شدت راه نوردی لاغر شده و پيوسته در خوابگاه گرسنگی خفته اند، يا اينكه آنها را در مناطق بی آب ببريم».
«وَ لاقَزَعٍ رَبابُها قزع قطعه های ابر پراكنده است. «ولاشَفّانٍ ذِهبها» تقدير آن «ولاذات شفّان ذهابها» می باشد، و «شفّان» باد سرد است و «ذهاب» بارانهای كم است. آن حضرت لفظ «ذات» را از جمله انداخته به خاطر آگاهی شنونده نسبت به آن.
115 از خطبه های آن حضرت است
در اندرز به ياران
خداوند پيامبر را دعوت كننده به سوی حق، و گواه بر خلق فرستاد. آن حضرت بدون سستی و كوتاهی تمام احكام پروردگارش را به مردم رساند، و بدون ضعف و عذرتراشی با دشمنان خدا جنگيد. وی پيشوای اهل تقوا، و ديده اهل هدايت