ارزش ها و لغزشهای نفس، ص: 286
دهنده می گويد: بايد چربی او را آب كنم و بعد سوار آن شوم تا در مسابقه برنده بشوم. انفاق هايی كه ريايی است، اين گونه است. برای امور خير كمك می كردی، ولی با اين نيت كه مردم بگويند: بارك اللَّه! عجب بخشنده است. اين ها همه بار سنگينی می شود بر گردن خود انسان و به خدا ربطی ندارد! اما اگر اين تكليف را در عمر تكليفی، به خدا برسانی، به بهشت تبديل می شود. دايره زيبايی ميان انسان و خدا است و عمر انسان در اين دايره زيبا می چرخد. اول عبادت است، به صورت قله درمی آيد و بعد به صورت بهشت، به خود او می رسد. در نيم ساعت هم می توان اين سرمايه را به اين ميوه تبديل كرد، اما بدون هدايت خدا نمی شود. اگر دنبال هدايت خدا نروی، چگونه اين سرمايه را تبديل می كنی؟ وقتی از تكليف خدا آگاهی نداشته باشی، اشتباه خرج می كنی و به سوی سقوط می روی و سرانجام، به «أَسْفَلَ سافِلِينَ» می روی تا به نقطه خسران برسی؛ يعنی سرمايه وجود را از دست دادن و عاقبت اسكلت استخوانی می ماند كه من روح را به آن برمی گردانم:
«فَكانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَباً» «1»
پس هدايت بايد از سوی خداوند باشد. اگر شما طرح ريزی كنيد، طرح به درد خوری به دست نمی آيد. اين كار خدا است. دوران آدم و حوا گذشته است و اكنون نوبت ما است. آن طرح، همين قرآن مجيد است. يك بار هم اين سرمايه را به ما می دهند. اصحاب كهف را دو ساعت از خواب بيدار كرد و دوباره به خواب برگرداند. حضرت سيد الشهدا عليه السلام را يك لحظه هم به دنيا برنگرداند و اين سرمايه را يك بار می دهند، همراه با امكانات آن، كه عقل و فطرت و گوش و قدم و شكم و چشم است. يكی از بهترين امكانات آن، شهوت است. تجارت عجيبی می توان با آن كرد.
______________________________ (1)- جن (72): 15؛ «منحرفان هيزم دوزخند.»