ارزش ها و لغزشهای نفس، ص: 316
پدر جدا كردند و در چاه انداختند. اكنون در سفر سوم، به مصر آمده اند. گفتند: ای عزيز! تكليف ما چيست؟ تو همانی كه به تو ظلم كرديم. می خواهی با ما چه كنی؟
قرآن می گويد: اين انسان بی عيب، به برادران گفت:
«لا تَثْرِيبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ» «1»
آن يكی نوری ز هر عيبی بری |
وين يكی كوری گدای هر دری |
|
آن يكی ماهی كه بر پروين زند |
وين يكی كرمی كه بر سرگين زند |
|
آن يكی يوسف رخی عيسی نفس |
وين يكی گرگی و يا خر با جرس |
|
و آن يكی پران شده در لا مكان |
وين يكی در كاهدان هم چون سگان |
|
آن يكی سلطان عالی مرتبت |
وين يكی در گلخنی در تعزيت |
|
اين يكی خلقی ز اكرامش خجل |
وين يكی از بی نوايی منفعل |
|
______________________________ (1)- يوسف (12): 92؛ «امروز هيچ ملامت و سرزنشی بر شما نيست.»