ترجمه نهج البلاغه، ص: 142
كور، و شنوندگانی كر، و گويندگانی لال مشاهده می كنم؟! دولت گمراهی بر محور خود به پا شده، و با شاخه هايش همه جا پراكنده گرديده، شما را با كيل خود وزن می كند، و با همه دست خود بر سرتان می كوبد، پرچمدار اين حكومت از دين خارج است، و بر سكّوی گمراهی ايستاده، آن زمان از شما جز به مانند باقيمانده ته ديگ، يا به مثل خرده دانه ای كه در ته بقچه مانده چيزی باقی نماند. دولت گمراهی شما را به مانند به هم پيچيده شدن چرم به هم می مالد، و همچون كوبيدن خرمن می كوبد، اين سركشان همچون پرنده ای كه دانه درشت را از دانه ريز جدا می كند مؤمن را از ميان شما جدا می كنند.
اين راهها شما را كجا می برد؟ تاريكی ها تا چه وقت شما را سرگشته و حيران می نمايد؟! دروغها چگونه شما را می فريبند؟! اين بلا از كجا به سر شما می آيد و به كجا بازگردانده می شويد؟! برای هر زمانی سرنوشتی است، و هر غيبتی را بازگشتی است. نهايتاً، از عالم ربّانی خود بشنويد، دلهای خود را نزد او حاضر كنيد، و اگر بر شما فرياد زد بيدار شويد. خبرگزار بايد به مردمش راست بگويد، و پراكندگی كار و افكار خود را جمع نمايد، و ذهنش را آماده سازد. عالم ربّانی حقايق را همچون شكافتن مهره برای شما شكافت، و حقيقت را همچون كندن پوست درخت برای يافتن صمغ پوست كنده. به وقت بر پا شدن بيرق گمراهی باطل در محلّ خود جای گرفت، و جهالت بر مركبهايش سوار گشته، و گروه ستمگر بزرگ و فراوان گردد، و دعوت كننده به حق كم شود، و روزگار همچون وحشی گزنده حمله نمايد، و شتر باطل پس از سكوت عربده كشد و قوّت گيرد، و مردم بر معصيت پيمان برادری بندند، و بر دين از هم دوری نمايند، و بر دروغ با يكديگر دوست شوند، و بر راستی با هم دشمنی ورزند. در اين وقت فرزند باعث خشم پدر، و باران عامل حرارت گردد، و مردم پست فراوان، و خوبان كمياب شوند.