فارسی
پنجشنبه 24 آبان 1403 - الخميس 11 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

حديث عقل و نفس آدمی درآيينه قرآن، ص: 477

گفت آگه نيستی كز سر در افتادت كلاه

، 301

گفت ای بيهوده گوی، حر كم و بسيار نيست

، 301

گفت بايد حد زدن هوشيار مردم مست را

، 302

گفت پوسيدست جز نقشی ز پودوتار نيست

، 301

گفت تا داروغه را گوييم در مسجد بخواب

، 301

گفت در سر عقل بايد بی كلاهی عار نيست

، 301

گفت ديناری بده پنهان و خود را وا رهان

، 301

گفت رو صبح آی، قاضی نيمه شب بيدار نيست

، 301

گفت قاضی از كجا در خانه خمّار نيست

، 301

گفت كار شرع كار دهم و دينار نيست

، 301

گفت مسجد خوابگاه مردم بدكار نيست

، 301

گفت می بسيار خوردی، زان چنين بيخود شدی

، 301

گفت می بايد تو را تا خانه قاضی برم

، 301

گفت نزديك است والی را سرای، آن جا شويم

، 301

گفت: آری، ليك اين جا يك نفر هشيار نيست

، 302

گفت: ای مجنون شيدا چيست اين؟

367

گفت: جرم راه رفتن نيست ره همواره نيست

، 301

گفت: مستی كين چنين افتان و خيزان می روی

، 301

گفت: مشق نام ليلی می كنم

، 367

گل و لانه بر مقدمش ريخته

، 390

گنجی نبود چو خزانه دل

، 107

گنه از برگ داران بيش دارم

، 412

گول نعمت را مخول مشغول صاحبخانه باش

، 137

گول نعمت را مخول مشغول صاحبخانه باش

، 427

گيتی و خوبان آن در نظر آيينه ای است

، 427

لشكر حق اند گاه امتحان

، 187

لعلی از كان محبت برنيامد، سال هاست

، 127

ما تماشاكنان بستانيم

، 65

ما گدايان خيل سلطانيم

، 65

ما بقی خود استخوان و ريشه ای

، 184







گزارش خطا  

^