حديث عقل و نفس آدمی درآيينه قرآن، ص: 206
- «الذين يذكرون اللّه قياما و قعودا و علی جنوبهم و يتفكرون فی خلق السماوات و الارض ربنا ما خلقت هذا باطلا سبحانك فقنا عذاب النار». [12]
- «افحسبتم أنما خلقناكم عبثا و أنكم إلينا لا ترجعون». [13]
نتيجه اين كه خدا تمام آسمان ها و زمين و آنچه را كه بين آن هاست- كه يكی از آن ها خود ما باشيم را باطل و برای سرگرمی نيافريده است.
تمام برنامه های پروردگار براساس علم و عدل و حكمت و صدق محض است و هيچ چيزی جز به حق خلق نشده است: در حقيقت، تمام موجودات عالم جلوه ای از نور و علم و عدالت و رحمت الهی اند و انسان هم يكی از همان موجودات است. اين همان بينشی است كه قرآن می خواهد انسان بر اثر تفكر بدان دست يابد.
آغاز حركت
وقتی انسان فهميد همه چيز حق است، بايد درباره خودش نيز بينديشد و تلاش كند تمام وجودش را در راه حق قرار دهد؛ يعنی هم چنان كه ستاره و سحابی و كهكشان و خورشيد و ماه و حتی برگ درختان و ذره ای كوچك در اين عالم بر مدار حق اند، وجود او و تمام اعضاء و جوارحش نيز بر مدار حق قرار گيرند و افق طلوع حق شوند. اين نقطه آغاز راه است، زيرا وقتی انسان به اين نتيجه رسيد سراغ انبياء و امامان می رود و از آنان سوال می كند كه چگونه می تواند اعضاء و جوارحش را افق طلوع فعاليت و عمل به حق قرار دهد. تعاليم انبياء از اين بع بعد پاسخگوی اين سوالات هستند؛ يعنی راه را نشان می دهند و می گويند برای اين كه چشم افق طلوع حق باشد چگونه بايد نگاه كند و به چه نگاه كند؛ برای اين كه گوش افق طلوع حق باشد چه چيزی را بايد بشنود؛ برای اين كه زبان افق طلوع حق باشد، چه بايد بگويد و چه نگويد؛ برای اين كه شكم افق طلوع حق باشد، چه بخورد؛ برای اين كه شهوت افق