حديث عقل و نفس آدمی درآيينه قرآن، ص: 341
- «سلام قولا من ربّ رحيم». [5]
همانا بهشتيان در چنين روزی در سرگرمی وصف ناپذيری شيرين كام و خوش اند. آنان و همسرانشان در زير سايه هايی آرام بخش بر تخت هايی آراسته چون حجله عروس تكيه می زنند. برای آنان در آن جا ميوه های عالی و مطبوع و آنچه دلشان بخواهد فراهم است. با سلامی پرارزش و سلامت بخش كه گفتاری از پروردگاری مهربان است.
انسان عبد و مملوك خداست و قاعدتا او بايد به پروردگارش سلام بفرستد، اما خدا به او سلام می كند، چون با اين نور وجودی ارزش بسياری يافته است.
از ظلمت به نور
در مرحله بعد، خداوند به انسان ها می فرمايد: وقتی من اين نور را در وجود شما قرار دادم و شما هم قدردان اين نور بوديد، از ظلمت خارجتان می كنم و در نور قرارتان می دهم. آن وقت، تمام نيروهای دنيايی، اگر عليه شما به پا خيزند. مانند باد ضعيفی خواهد بود كه با آن بخواهند خورشيد را خاموش كنند:
- «يريدون ليطفئوا نور اللّه بأفواههم و اللّه متم نوره ولو كره الكافرون». [6]
می خواهند نور خدا را با دهان هايشان خاموش كنند درحالی كه خدا كامل كننده نور خود است، گرچه كافران خوش نداشته باشند.
- «يريدون أن يطفئوا نور اللّه بأفواههم و يأبی اللّه إلا أن يتم نوره ولو كره الكافرون». [7]
آنان می خواهند نور خدا را با باد دهانشان (سخنان باطل و تبليغات بی پايه) خاموش كنند؛ ولی خدا جز اين كه نور خود را كامل كند، نمی خواهد، هر چند كافران خوش نداشته باشند.
اما نور من خاموش شدنی نيست. پس، شما در اين نور پايدار بمانيد تا آن را برايتان تكميل كنم، هرچند نور شما به مذاق جهانيان خوش نيايد.