حديث عقل و نفس آدمی درآيينه قرآن، ص: 382
كه اگر اين دو پايه نباشد، معلومات انسان درباره خدا ديگر توحيد نيست، بلكه علم باللّه (علم به خدا) است.
منظور از علم به خدا اين است كه كسی با ملاحظه نظم موجود در هستی يا قاعده علت و معلول يا از راه علوم ديگر به اين نتيجه برسد كه اين كشتی روان بدون ناخدا و ملّاح نمی شود. چنين كسی از طريق علم يا فلسفه به اين نتيجه رسيده و به مجموعه باورهايش باوری را اضافه كرده است، امام ممكن است او در اين مقوله بيش از اين پيش نرود و عملی كه از اين باور نشأت می گيرد انجام ندهد. در اين صورت، دانسته ها و باورهای او درباره خدا توحيد نيست، علم باللّه است.
بای توجه داشت كه در عالم هستی صاحبان چنين علمی فراوانند. از جمله، بايد همه حيوانات و گياهان و جمادات را نام برد كه دارای اين علم اند، وگرنه دليلی نداشت كه قرآن درباره آن ها بگويد:
- «يسبح للّه ما فی السموات و ما فی الارض». [2]
آنچه در آسمان ها و آنچه در زمين است، خدا را به پاك بودن از هر عيب و نقصی می ستايند.
- «تسبح له السماوات السبع و الارض و من فيهن و إن من شئ إلا يسبح بحمده و لكن لا تفقهون تسبيحهم ...». [3]
آسمان های هفتگانه و زمين و هركس كه در آن هاست، او را تسبيح می گويند، و هيچ چيزی نيست مگر اين كه همراه با ستايش، تسبيح او می گويد، ولی شما تسبيح آن ها را نمی فهميد ....
اين آيات نشان می دهند كه همه موجودات عالم خدا را می شناسند و همگی از جماد و نبات و حيوان علم به وجود او دارند.
منشأ اين علم چيست؟
پاسخ واضح است: هر اثری متاثر از موثر خويش است. حال اگر اين اثر