فارسی
سه شنبه 04 دى 1403 - الثلاثاء 21 جمادى الثاني 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

حديث عقل و نفس آدمی درآيينه قرآن، ص: 278

در كدام نماز دل ما آن گونه نزد خدا بوده كه از خود بی خبر شده ايم و دل از غير او برداشته ايم؟

هرگز حديث غايب و حاضر شنيده ای

من در ميان جمع و دلم جای ديگر است

[37] ما به راستی دچار قحطی هستيم و در درون خودمان نيازمند يوسفی هستيم كه ما را از اين قحطی نجات دهد. چشم ما در حسرت مشاهده جمال ازل و ابد است، گوش در اشتياق شنيدن صدای ملكوت است، زبان مترصد گفتن حق به طور خالصانه است، دست در آرزوی كار خير است، شهوت چشم انتظار پاكی است، شكم گرسنه لقمه حلال است. قدم آرزومند حركت به سوی خداست. خدايا، با ما قحطی زدگان بی يوسف چه می خواهی بكنی؟

گر می پذيری خسته ما سخت خسته ايم

ور می پذيری شكسته ما دلشكسته ايم.

اين رفتار سليمان نبی است

يكی از ويژگی های سليمان نبی اين بود كه زبان پرندگان را می فهميد:

«و ورث سليمان داود و قال يا أيها الناس علمنا منطق الطير و أوتينا من كل شئ إن هذا لهو الفضل المبين». [38]

و سليمان وارث داود شد و گفت: ای مردم، معرفت و آگاهی به زبان و منطق پرندگان را به ما آموخته اند، و از هرچيزی كه به پيامبران و پادشاهان داده اند به ما عطا كرده اند، يقينا اين امتياز آشكاری است.

ايشان يك روز ديد يك گنجشك نر دارد با گنجشك ماده ای حرف می زند. می گفت: چرا به من محل نمی گذاری؟ چرا كنار من نمی نشينی؟

چرا به من انس نمی گيری؟ چرا نگاه محبت آميز به من نمی كنی؟ با من باش و به من محبت كن تا هر كاری دلت می خواهد برايت انجام دهم؛ حتی اگر بخواهی بارگاه سليمان را بلند می كنم و در دريا می اندازم.




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^