حديث عقل و نفس آدمی درآيينه قرآن، ص: 68
حق هم همين است. اين درست نيست كه در ميدان حيات همه فرمانبردار باشند و انسان عاصی و طاغی باشد. اگر انسان در مجموعه هستی نافرمان باشد، نسبت به كل عالم بيگانه تلقی می شود و وقتی بيگانه تلقی شد و بيگانه از دنيا رفت، مطابق فرمايش قرآن، در قيامت نه يك نفر شفاعتش می كند و نه كسی با او رفاقت می كند و نه ياری اش می دهد:
«و ذر الّذين اتخذوا دينهم لعبا و لهوا و غرّتهم الحيوة الدّنيا و ذكر به أن تبسل نفس بما كسبت ليس لها من دون اللّه ولیّ و لا شفيع و إن تعدل كلّ عدل لا يؤخذ منها أولئك الّذين أبسلوا بما كسبوا لهم شراب مّن حميم و عذاب أليم بما كانوا يكفرون». [19]
بدا به حال آنان كه در ميان آن همه مخلوق غريبه می مانند و وقتی به زنجيرشان می كشند تا رهسپار جهنمشان كنند، يك نفر هم نيست كه برايشان دل بسوزاند! و خوش به حال دوستان و بيداران و بينايان و آشنايان!
اويس قرنی، غريبی آشنا
داستان اويس قرنی [20] خيلی آشناست. نه او پيامبر را ديده بود و نه پيامبر او را. خانه اش هم تا مدينه دوهزار كيلومتر فاصله داشت، اما وقتی پيغمبر اكرم، صلی اللّه علی و آله، از سفر باز گشت و به در خانه رسيد، حالش منقلب شد و روی مبارك را به سوی يمن كرد و فرمود:
پرسيدند: ای رسول خدا، اويس قرنی ديگر كيست؟ فرمود: