فارسی
جمعه 25 آبان 1403 - الجمعة 12 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

حديث عقل و نفس آدمی درآيينه قرآن، ص: 24

به شعيب گفتند: جز اين نيست كه تو از جادوشدگانی. و تو جز بشری مانند ما نيستی و بی ترديد ما تو را از دروغگويان می پنداريم.

آن ها تو را نيز همين گونه خواهند ديد و خواهند گفت اين هم انسانی است مثل ما كه از پدر و مادری به دنيا آمده، اهل قبيله خودمان است و هيچ امتيازی بر ما ندارد. با اين نگاه، آن ها نه تنها ايمان نمی آورند، تو را ساحر و مجنون و كذّاب [9] نيز معرفی می كنند. با اين فرق كه خواهند گفت او قبل از چهل سالگی اين بيماری ها را نداشته و آدم وزين و با ادب و كم حرفی بوده، اما اين روزها حرف هايی می زند كه نشان می دهند جن زده شده و حالت روانی اش به هم خورده و دروغ به هم می بافد.

درواقع، اين گروه نمی خواستند با عقل و وجدان و فطرتشان رسول خدا را درك كنند و با گوش جان حرف هايش را بشنوند يا معجزه اش را ببينند. برای همين، نه تنها ايمان نياوردند، شروع به اشكال تراشی و بهانه جويی كردند كه اگر او به راستی پيامبر و فرستاده خداست، چرا از چيزهايی كه ما می خوريم می خورد و در بازارها راه می رود:

«و قالوا مال هذا الرّسول يأكل الطّعام و يمشی فی الأسواق ...». [10]

و گفتند: اين چه پيامبری است كه غذا می خورد و در بازارها راه می رود ...؟

آن ها می خواستند از اين كه پيامبر در بازارها راه می رود يا مانند مردم ديگر غذا می خورد نتيجه بگيرند كه او فردی عادی است و انسان مهمی نيست.

اين يك نوع نگاه منفی به پيامبر اسلام بود. گروه ديگری هم بودند كه می گفتند:

«... فقالوا أبشر يهدوننا؟ فكفروا ...». [11]

آيا بشری مانند خودمان می خواهد ما را راهنمايی كند؟ پس كافر شدند ....

يك بشر می خواهد ما را هدايت بكند؟ چرا خداوند برای اين كار فرشته ای نفرستاده يا حداقل با او فرشته ای را همراه نكرده است؟ [12]







گزارش خطا  

^