فارسی
جمعه 25 آبان 1403 - الجمعة 12 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

حديث عقل و نفس آدمی درآيينه قرآن، ص: 424

آن ها را در كتاب های حكمت و فلسفه توضيح داده اند. بحث عقول عشره از سه هزار سال قبل از ميلاد مسيح تاكنون مطرح بوده است. [15]

در علو قدر خواجه نصير همين بس كه فلاسفه درباره وی می گويند:

خدا بعد از آن ده عقل يك عقل ديگر هم به اين عالم اضافه كرده و آن هم خواجه نصير الدين است. آنان خواجه را عقل حادی عشر يعنی عقل يازدهم می نامند. [16]

جهان فلسفه، ارسطو را معلم اول و فارابی را معلم ثانی می نامد، درباره ابن سينا و ملا صدرا هم سخنی نمی گويد؛ اما به خواجه كه می رسد به او لقب «استاد البشر» می دهد. اين جايگاه خواجه در علم است.

خواجه نصير انسانی فوق العاده باادب بود. نقل است كه وقتی مرگش نزديك شد به خويشان خود گفت: روی سنگ قبر من ننويسيد فيلسوف كبير، عارف عظيم، عقل حادی عشر، استاد البشر، خواجه نصير الدين طوسی. چون مرا كنار قبر موسی بن جعفر، عليه السلام، دفن می كنيد، ادب كنيد و روی سنگ قبرم بنويسيد:

«و كلبهم باسط ذراعيه بالوسيط». [17]

يك سگ بر آستانه اين خانه پوزه روی دست گذاشته است.

همچنين نقل است كه شخصی در بيابانی گريه می كرد و می گفت:

خدايا مرا محب خود حساب كن. چون خيلی دوستت دارم. بنويس من محب تو هستم. تو خيلی عاشق داری. ما را هم در شمار يكی از آنها كه معرفت به تو دارند، بنويس. اگر می بينی من لايق نيستم در دفتر عاشقانت اسمم نوشته بشود، بنويس اين بنده من است. اگر ديدی اين لياقت را هم ندارم، بنويس سنگ گرسنه درب خانه من است.

باز درباره ادب خواجه نصير نوشته اند كه بستگان او نزديك مرگش به وی گفتند: شيعيان در همه جای دنيا وصيت می كنند اگر امكان داشته







گزارش خطا  

^