حديث عقل و نفس آدمی درآيينه قرآن، ص: 425
باشد پيكر آنان را به نجف نقل دهند و كنار حرم امير المؤمنين، عليه السلام، دفن كنيد. شما نيز چنين وصيتی كنيد. خواجه گفت: هرگز! اگر مرا از كنار حرم موسی بن جعفر، عليه السلام، به نجف ببريد بی احترامی به موسی بن جعفر، عليه السلام، محسوب می شود. مرا همين جا دفن كنيد.
شواهد درباره ادب خواجه بسيار است. محقق حلی دايی علامه حلی است. علامه حلی كه در قرن هفتم می زيست، اولين روحانی شيعه است كه به او لقب «آيت اللّه» داده اند. بعد از مرگ علامه تا زمان ميرزای شيرازی بالاترين لقب عالمان شيعه حتی خود ميرزاصاحب فتوای تنباكو- «حجت الاسلام» بود. محقق حلی به دايی اش گفت: به من اجازه دهيد به مراغه بروم و در محضر عالم بزرگ، خواجه نصير، فلسفه و حكمت بخوانم.
علامه رخصت يافت و به مراغه رفت. وقتی به حضور استاد رسيد، خواجه به او فرمود: من به شما فلسفه و حكمت ياد می دهم به شرط اين كه چون شما فقيه تر از من هستيد من هم پيش شما فقه بخوانم. اين ادب خواجه است.
علامه شش سال در مراغه مقيم بود و درس می خواند، سپس به حلّه برگشت. پس از بازگشت، دايی اش به او گفت: خواجه شغلی در دولت داشته و تو به خاطر اينكه شش سال با اين مرد دولتی نشست و برخاست داشته ای در قيامت بازخواست خواهی شد.
آن ها را ببينيد كه احتياط را تا كجا كشانده بودند. گفت: سفارش می كنم با روزه و نماز مستحبی و نماز شب كفاره نشستن اين شش ساله را با او به خدا بدهی.