فارسی
پنجشنبه 04 مرداد 1403 - الخميس 17 محرم 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

حديث عقل و نفس آدمی درآيينه قرآن، ص: 378

-

شبی بر زدم بانگ بر وی درشت

همو گفت: مسكين به جورش بكشت!

گرت بر كَنَد خشم روزی ز جای

سراسيمه خوانندت و تيره رای

و گر بردباری كنی از كسی

بگويند:" غيرت ندارد بسی"

سخی را به اندرز گويند:" بس!

كه فردا دو دستت بود پيش وپس"

و گر قانع و خويشتن دار گشت

به تشنيع خلقی گرفتار گشت

كه" همچون پدر خواهد اين سفله مُرد

كه نعمت رها كرد و حسرت ببرد"

كه يارد به كنج سلامت نشست؟

كه پيغمبر از خبث مردم نرست

خدا را كه مانند و انباز و جفت

ندارد، شنيدی كه ترسا چه گفت؟

رهايی نيابد كس از دست كس

گرفتار را چاره صبر است و بس.

ر ك: بوستان سعدی، باب 7، در عالم تربيت.]

[ (12). از حافظ است.]

[ (13). فرازی از دعای كميل است.]

[ (14). مرحوم مجلسی در بحار (ج 48، ص 207) می نويسد: «... أن هارون الرشيد أراد أن يعقد الامر لابنه محمد بن زبيدة، و كان له من البنين أربعة عشر ابنا فاختار منهم ثلاثة:

محمد بن زبيدة، و جعله ولی عهده، و عبد اللّه المأمون، و جعل الامر له بعد ابن زبيدة، و القاسم المؤتمن، و جعل الامر له بعد المأمون، فأراد أن يحكم الامر فی ذلك، و يشهره شهرة يقف عليها الخاص و العام ...».]

[ (15). اين حكايت در كتاب خزينة الجواهر نهاوندی و كتاب انسان ملا اسماعيل سبزواری آمده است. (مولف)]

[ (16). از عبد الرحمن جامی است.]




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^