حديث عقل و نفس آدمی درآيينه قرآن، ص: 479
21 4
هرچه ما را لقب دهند آنيم |
، 65
هرچه گفتيم جر حكايت دوست |
، 65
هرگز حديث غايب و حاضر شنيده ای |
، 278
هرگز نرسی به نشانه دل |
، 105- 107
همه از بهر تو سرگشته و فرمانبردار |
، 67
هنگام سپيده دم خروس سحری |
، 323
و بدانيم اگر كرم نبود زندگی چيزی كم داشت ... |
، 63
و استنزلوا بعد عز من معاقلهم |
، 298
ور عملت نيست چو سعدی بمان |
، 326
ور می پذيری شكسته ما دلشكسته ايم |
، 278
ورنه تشريف تو بر بالای كس كوتاه نيست |
، 49
وعده وصل چون شود نزديك |
، 212
يا هست و پرده دار نشانم نمی دهد |
، 50
يعنی ببين كه می روم و دست خاليم |
، 304
يعنی به غير حرص و غضب نيست حاليم |
، 304
يعنی كه نمودند در آيئنه صبح |
، 323
يك سر دو خمار بر نگيرد |
، 279
يك سينه دو بار نگيرد |
، 279
يوسف مصری به بازار تو بازاری ندارد |
، 71
يمنی برقع من، بوی خدا بوی تو بود |
، 69