فارسی
شنبه 08 دى 1403 - السبت 25 جمادى الثاني 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

حديث عقل و نفس آدمی درآيينه قرآن، ص: 11

مصر، است. نگاه زليخا آن طور كه از آيات قرآن پيداست هم به عالم هستی و هم به خودش نگاهی محدود و ناپاك و خسارت آور بوده است.

او، برخلاف يوسف، نعمت های خدا را ابزار لذّت بردن و شكم چرانی و شهوت رانی می ديد و برای آن ها استفاده ديگری سراغ نداشت. به همين سبب، توانی كه از نعمت های خدا در او به وجود می آمد به حركتی صعودی و به سوی پروردگار منجر نمی شد. او از نعمت ها اين استفاده را می كرد ك از خوردن نصيبی ببرد و از شهوت كامی بجويد. اين نگاه زليخا به نعمت ها و به خودش بود.

اين اوج خودبينی يك آدم است كه حياتش در گذو لذت شكم و شهوتش باشد و فكر كند سر اين سفره هرچه گذاشته اند برای ارضای اين دو گذاشتند. چنين شخصی اگر شهوتش به جوان بيگانه ای ميل كند، به او ابراز تمايل می كند و او را وادار به انجام خواسته اش می كند و زليخا هم در همين مسير بود.

به طور كل، كمتر كسی از اين نوع موقعيت ها جان سالم به در می برد، ولی يوسف هنرش در اين بود كه دل در گرو خواهش های دل زليخا نگذاشت و از انجام خواسته او سر باز زد. زليخا هم كه مقاومت او را ديد به زندانش انداخت، نه برای اين كه در زندان بماند و بميرد، به اين اميد كه فشار زندان او را تسليم كند و مقاومتش را بشكند و مجبور شود پيغام بدهد كه من ديگر تحمل زندان را ندارم و خواسته ات را می پذيرم.

اما زليخا يوسف را درست نشناخته بود:

ای بی خبر بكوش كه صاحب خبر شوی .... [15]

يوسف در تمام اين سال ها اين گونه زندگی كرد تا خدا به او عزت بخشيد. نبايد تصور كرد كه يوسف در عمق آن چاه يا سياهی آن زندان در تاريكی به سر می برد. يوسف خورشيدی بود كه از عمق چاه و افق




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^