فارسی
پنجشنبه 24 آبان 1403 - الخميس 11 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

چهره ملكوتی يوسف عليه السلام، ص: 39

دامن پاك خود را به زنا نجس می كند، چون اين دامن پاك برای خدا خيلی ارزش دارد، از اينرو دو برابر عذاب می شود.

اين نوع عشق، زن را كور كرده و در جايگاه حضيض و پستی قرار می دهد و او را به اسفل سافلين جهنم سوق می دهد.

آيا نمونه چنين زنانی لياقت دارند كه مردان و زنان از آنها تقليد كنند. اين يك طرف داستان است، اما طرف ديگر جوانی قرار دارد كه در اوج جوانی است، ولی نگاه او به زندگی و هستی، همان نگاهی است كه خدا دارد.

چشم و گوش الهی

نگاه حضرت يوسف عليه السلام، نگاهی از روی بصيرت، معرفت، ايمان و يقين به همه موجودات بوده و در حقيقت چشم او شعبه ای از ديده حضرت حق بوده است.

حضرت يوسف عليه السلام چشم خدا را عاريه گرفته بود و با آن چشم، عالم هستی را نگاه می كرد. به نظر شما صاحب اين نگاه، در جواب اين زن، چه بايد بگويد؟ او پير نبود؛ چون پانزده ساله و در اوج شكوفايی شهوت و زيبايی بود. آن زن نيز زيبا، جوان و در اوج هنرمندی برای ربودن دل حضرت يوسف عليه السلام بوده است.

درگيری بين بصيرت و كوردلی، حق و باطل، انسانيت و حيوانيت، بسيار گزنده بوده است.

درگيری بين كسی كه حقايق را می بيند و كسی كه به جز لذّت بدن چيزی را نمی بيند.

درگيری بين «اعلی عليين» و «أَسْفَلَ سافِلِينَ »، بين بلند مرتبه ترين بلند مرتبه ها و پست ترين پست های آن دوران.

آيا در اين درگيری، دست پست ترين پست ها، به بلند مرتبه ترين انسان ها می رسد؟ يا آن دست خيلی كوتاه است؟







گزارش خطا  

^