فارسی
سه شنبه 25 ارديبهشت 1403 - الثلاثاء 5 ذي القعدة 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

چهره ملكوتی يوسف عليه السلام، ص: 415

بنده من، با من باش، تا من تو را نمونه خودم قرار دهم. من به موجودی می گويم، باش، می شود، تو هم بگو باش، می شود.

خادم قبول كرد. چند روز در مدرسه جارو می كشد، لباس طلبه ها را می شويد، می بيند بايد بيشتر بماند تا اين نفس بيشتر ادب شده، محدودتر شود. سه سال در كرمان، خادم آن مدرسه بود. حياط و اتاق طلبه ها را جارو می كرد، گاهی طلبه ها می گفتند: برو نانی برای من بگير و بياور، لباس های ما را شستشو كن، می گفت:

چشم.

روزی خادم به او گفت: اهل كجا هستی؟ گفت: آدرس ما را قرآن داده است:

«مِنْها خَلَقْناكُمْ» «1»

اهل خاك هستيم. گفت: آيا زن داری؟ گفت: همسرم مرده است. گفت:

نمی خواهی ازدواج كنی؟ گفت: فكر نمی كنم كسی با اين وضع به ما زن بدهد. گفت:

من دختری دارم، دم بخت است، ولی چون زشت است، در خانه مانده است و كسی او را نمی برد. تو بيا با او ازدواج كن.

حاجی می بيند اين شهوت «لله» است، قبول می كند. حاجی بعدها از اين دختر، دو پسر و دو دختر پيدا كرد: نوريه و حوريه خانم، عبدالقيوم و يك پسر ديگر كه هر چهار نفر فيلسوف، عارف، حكيم و مفسر قرآن شدند.

پاسخ آيت الله كرمانی توسط حاجی سبزواری

بعد از سه سال، روزی حياط را جارو می كرد، ديد آيت الله سيد جواد كرمانی «2»، برای طلبه ها كتاب «منظومه حكمت» خود حاجی را می گويد: چون

____________________________________________________________
(1)- طه (20): 55؛ «شما را از زمين آفريديم.»

(2)- السيد جواد الكرمانی: من فحول العلماء المتبحرين كان من المروجين للدين و الذابين عن حياضه و الداحضين لبدع المبطلين اظهر قبائح الحاج كريم خان ترجمه فی «المآثر و الآثار» صفحه 153 و وصفه بقوله عالم ربانی و اوحدی بلاثانی و ذكر ان السلطان بنی لاصحابه. مدرسة فی كرمان و قال سيدنا فی «التكملة» انه من ارحام سيدنا الاستاذ الميرزا محمد حسن الشيرازی و له مصنفات و له ابن عم انغمر فی علوم الحكمة و توفی بعد الثلمائة. (طبقات اعلام الشيعة: 1/ 317، شماره 651)




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^