فارسی
چهارشنبه 26 ارديبهشت 1403 - الاربعاء 6 ذي القعدة 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

چهره ملكوتی يوسف عليه السلام، ص: 76

خاك بلند می كرد، خاك زير صورت مبارك ايشان از گريه گِل شده بود، ايشان اين گونه با خدا زندگی می كرد.

«عَشَقَنِی وَ عَشَقْتُه»

وقتی لذت زندگی او را در ياد خودم قرار دادم، او عاشق من می شود و من نيز عاشق او می شوم:

چه خوش بی مهربونی هر دو سر بی

كه يك سر مهربونی دردسر بی «1»

من در خلوت شب به بنده ام بگويم: دوستت دارم، او نيز بگويد: خدايا! دوستت دارم. او يك قدم می آيد، من ده قدم می آيم.

حضرت يوسف عليه السلام نيازی به لذت بردن از زنا نداشت، او از لذت با خدا بودن پر بود. نيازی نداشت. خدا انيس و مونس و رفيق او بود، نيازی به رفاقت با زن ناپاك و نامحرم نداشت.

مباهات خدا بر فرشتگان به واسطه بنده مؤمن

آن وقت به ملائكه می گويد: فرشتگان من، فلان جای زمين را نگاه كنيد. در حالی كه بيشتر مردم خواب و عده ای نيز در گناه هستند، عبد و رفيق مرا نگاه كنيد. دست خود را بلند كرده و می گويد: «الهی العفو» يا صورتش را روی خاك گذاشته، می گويد:

«يا لَطيفُ ارْحَمْ عَبْدَكَ الضَّعيف»

نزد ملائكه به وجود شما مباهات می كند و می فرمايد: آن وقتی كه به شما گفتم:

می خواهم آدم را بيافرينم، به ياد داريد؟ گفتيد: می خواهی كسانی را خلق كنی كه

______________________________
(1)- باباطاهر عريان.




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^