فارسی
سه شنبه 25 ارديبهشت 1403 - الثلاثاء 5 ذي القعدة 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

چهره ملكوتی يوسف عليه السلام، ص: 295

چهره های برجسته و به قول قرآن مجيد «عُصْبَةٌ» افراد توانمندی بودند كه روزگاری در دامداری، كشاورزی و ثروت می غلطيدند. اما بر اثر قحطی همه آنها نابود شد و حتّی برای خوراك روزمرّه خود نيز محتاج بودند.

شنيدند كه بزرگواری در مصر است كه تمام انبارهای كشور را از موادّ و آنچه را كه مردم به آن نيازمند هستند، پر كرده است. اين ده نفر با خواری و ذلّت به مصر آمدند.

عزت يوسف عليه السلام در برابر برادران

خدا بی جهت هيچ عزيزی را ذليل و متكبّری را حقير نمی كند. هر كس كه سينه جلو می دهد، بنا نيست كه خدا سينه اش را بشكند و او را بر سر جای خود بنشاند.

خدا از متكبّران انتقام گير است، ولی يار و ناصر دوستان و عباد خود است.

مدتی عباد خود را در امتحان قرار می دهد كه مانند كوره طلاساز است. طلاساز، طلايی كه از معدن می آورند در كوره می گدازند و آتش زيادی به آن می دمد كه ناخالصی هايش گرفته شود. سلسله ای از تعلّقات و قيود كه در وجود پاكان عالم نيز نمی تواند ذرّه ای انحراف ايجاد كند، ولی در عين حال، در امتحانات اين ناخالصی ها و گرد و غبارها را پاك می كند و طلای بيست و چهار عيار از آن در می آورد كه تا ابد اين طلا، ناب می ماند.

امتحان خدا برای اين نيست كه از حال عبدش خبردار نشود، بلكه او را در گردونه امتحان می آورد كه ببيند تا چه حدّی صداقت دارد. آگاهی او به همه موجودات تا ابد، قبل از به وجود آوردن موجودات در علم او بوده؛ چون علم او ازلی و ابدی است. هيچ چيزی به او اضافه و از او كم نمی شود.

او نمی خواهد با امتحان معلوم كند كه من چه كاره هستم و شما چه كاره هستيد، بلكه می خواهد ما را از ناخالصی ها در بياورد، اما اگر تحمّل نكنيم و از كوره امتحان فرار كنيم، ناخالصی ها در ما می ماند و او بعد از فرار ما، ديگر به ما كاری ندارد، مگر




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^