چهره ملكوتی يوسف عليه السلام، ص: 383
مكه كشيد، اما وقتی با صد هزار نيرو وارد مكه شد، طواف و نماز و سعی و صفا و مروه را انجام داد و فرمود تا جارچی جار بزند كه تمام اهل مكه به مسجد الحرام بيايند، رنگ ها از ترس پريده بود، در مقابل اين قدرت بالا، اما فرمود: ای مردم مكه! من نيامده ام كه انتقام سيزده سال كتك هايی كه خوردم، افرادم را كشتيد، هزار شبانه روز در شعب ابی طالب مرا زندانی كرديد را بگيرم و تلافی كنم، بلكه آمده ام به همه شما حرفی كه برادرم حضرت يوسف عليه السلام به برادرانش گفت، بگويم:
«لا تَثْرِيبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ» «1»
هيچ گناهی بر شما بار نمی كنم:
«إذْهَبُوا انْتُمُ الطُلَقاءُ» «2» برويد! همه شما آزاد هستيد. گفتم: حال، شما در اين دنيا چه انسان هايی تربيت می كنيد؟
پايبندی روح در بدن، وابسته به تمايلات نفس
اين آيه عجيب روانكاوی كرده است:
«وَ لكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَی الْأَرْضِ» «3»
زنجيرهای تمايلاتِ رها، او را برای ابد به طبيعت عنصری بسته است و يك
______________________________ (1)- يوسف (12): 92؛ «امروز هيچ ملامت و سرزنشی بر شما نيست.»
(2)- قرب الإسناد: 170؛ بحار الانوار: 59/ 97، باب 9، حديث 6؛ «إِنَّ أَهْلَ الطَّائِفِ أَسْلَمُوا فَأَعْتَقَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله عليه و آله وَ جَعَلَ عَلَيْهِمُ الْعُشْرَ وَ نِصْفَ الْعُشْرِ وَ أَهْلُ مَكَّةَ كَانُوا أُسَرَاءَ فَأَعْتَقَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله عليه و آله وَ قَالَ أَنْتُمُ الطُّلَقَاءُ.»
(3)- اعراف (7): 176؛ «ولی او به امور ناچيز مادی و لذت هایِ زودگذرِ دنيای تمايل پيدا كرد.»
