فارسی
سه شنبه 25 ارديبهشت 1403 - الثلاثاء 5 ذي القعدة 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

چهره ملكوتی يوسف عليه السلام، ص: 297

حقيقی تبديل می كند كه آن اميد فقط به زلف اميد به خودش گره می خورد.

آرزوهای دور و دراز را از ما می گيرد و يك آرزو برای ما قرار دهد كه خودِ خدا را آرزو كند.

در امتحان، بندگی ها و تعظيم های ما نسبت به ديگران را از ما می گيرد و فقط يك رشته عبادت پاك می گذارد كه در مقابل خودش تعظيم كنيم. رابطه ما را با كسانی كه خيلی روی آنان حساب باز می كرديم قطع می كند تا به رابطه ما با خودش اضافه كند.

ما را با همه چيز امتحان می كند؛ با جوانی، زيبايی، نگاه، لبخند، آبرو، پول، تلفن، نامه، صندلیِ مقام، مردم، اقوام و قدرت ما را امتحان می كند و به قدری در كوره می سوزاند كه ناخالصی های ما برطرف شود.

آنها نمی دانند: آن كسی كه عزيز مصر شده است، طلای بيست و چهار عيار خدا است و همان كسی است كه آنها او را زدند، تحقير كردند، در چاه انداختند و واقعاً فكر می كردند كه نابود شده و بيش از سی سال است كه مرده است.

كشور مصر نيز دارای تمدّن قديمی نزديك به شش هزار سال است. تمدّن، علم، مدرسه، نويسنده، رشته های علمی، فلسفه و حكمت قويی در اسكندريه داشته و دانشمندان بزرگی نظير فلوطين را داشت.

درخواست عاجزانه برادران از يوسف عليه السلام

اين ده نفر، گرسنه و فقير به دربار مصر آمدند. درباری با عظمت و با قدرت و با مقام و از دربارهايی بوده كه در توان و علم و تمدن حرف اول را می زد. با زحمت خود را به مصر رسانده بودند. خدا در قرآن می فرمايد: اين ده برادر در مقابل عزيز مصر چه گردنی كج كردند و چه خواری و ذلّتی نشان دادند:

«يا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنا وَ أَهْلَنَا الضُّرُّ»




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^