فارسی
سه شنبه 25 ارديبهشت 1403 - الثلاثاء 5 ذي القعدة 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

چهره ملكوتی يوسف عليه السلام، ص: 52

خانواده ای هستيم كه بهترين دختران از بهترين خانواده ها را حاضرند به پسر ما بدهند، اين دختر هيچ ارزشی ندارد و يا می گفت: به پسر خود چندين دختر را پيشنهاد داده ايم، اما او می گويد: من فقط همين دختر را می خواهم.

زليخا نيز به هيچ حرفی گوش نمی داد، فقط می گفت: اين جوان بايد پاسخ خواسته مرا بدهد. اين خواسته های نامعقول كه خدا، قيامت، زحمات انبيا و ائمه عليهم السلام، ادب، نصيحت پدران و مادران را نديده و نشنيده می گيرد، چه خواسته ملعونی است.

همگی را در جگر سوختگی قرار می دهد و در عين حال فقط می گويد: من همين را می خواهم. غير از اين نيز نبايد باشد؛ چون كور و كر است و نمی داند كه اين جنسی كه می خواهد بخرد، پوچ است و هيچ چيزی درونش نيست. بعد از مدتی كه اين عشق غلط و اين آتش جهنمی فروكش می كند، آن وقت اول نزد رفيقانش می آيد، می گويد: راه طلاق دادن او چيست؟ چگونه بايد از هم جدا شويم. او اكنون به نظرم مانند ديو زشت شده است. او ديو بوده و تو كور بودی و نمی ديدی، نه اين كه تازه ديو شده باشد.

عشق برخاسته از هوای نفس

اميرالمؤمنين عليه السلام در «نهج البلاغه» درباره اين عشق برخاسته از هوای نفس می فرمايد:

«مَنْ عَشَقَ شيئاً أعشی بَصَرَه و أَمْرَضَ قَلْبَه»

اين گونه عشق ها چشم را كور و دل را بيمار می كند،

«فَهُوَ يَنْظُرُ بِعَيْنٍ غَيْرِ صَحِيحَةٍ»

در فضای اين عشق است كه ديد عاشق، ديد غيرصحيح، غلط و خطابين




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^