فارسی
سه شنبه 25 ارديبهشت 1403 - الثلاثاء 5 ذي القعدة 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

چهره ملكوتی يوسف عليه السلام، ص: 334

وقت كه گناه می كرديم، نمی خواستيم تو را ناراحت كنيم.

پيغمبر صلی الله عليه و آله فرمود: در اين حاجت خود مصرّ بودم، خدا هم جواب مرا داد، فرمود: حبيب من! تو پيامبر رحمتی، حق داری اين حاجت را بخواهی؛ چون به امت خود خيلی مهربان هستی و آنان را دوست داری:

«وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعالَمِينَ» «1»

رد درخواست پيامبر صلی الله عليه و آله و علت آن

اما با اين همه مهر، عشق، دوستی و محبت تو نسبت به اميد خود، هنوز مانند من «أرحم الراحمين» نيستی. اگر من ورقی از پرونده بعضی از اين امت را جلوی تو باز كنم و تو قسمتی از گناهان آنها را ببينی، از آنها بيزار می شوی.

حبيب من! اين درخواست را نكن، بگذار فقط من بدانم كه آنها چه كار كرده اند، بگذار آبروی آنان نزد كسی غير از من نرود. اين درخواست تو را ردّ می كنم و در قيامت حساب اين امت را خودم رسيدگی می كنم. چنان پنهان كه تو نيز به يكی از آنها آگاه نشوی.

اما رسيدگی پنهان خدا در روايات. گفته اند: در گوش بنده ام می گويم: آيا به ياد داری كه در فلان وقت، فلان جا، در آن خلوت، چه كردی؟ عبد سر خود را پايين می اندازد. خطاب می رسد: برای چه سر خود را پايين انداختی؟ آن وقت كه گناه می كردی، من تو را عذاب نكردم، آن وقت در قيامت تو را عذاب كنم؟ من می بخشم كه بدانی كه با تو چه معامله ای می كنم.

حبيب من! اگر تو به اين ها مهر و رحمت رسالتی داری، من مهر و رحمت خدايی دارم. اگر تو پيغمبر آنها هستی، من خدای آنها هستم.

______________________________
(1)- انبيا (21): 107؛ «و تو را جز رحمتی برای جهانيان نفرستاديم.»




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^