چهره ملكوتی يوسف عليه السلام، ص: 66

بياندازند، منِ زنجير شده افتاده در جهنّم، چه كار می توانم بكنم؟ حضرت می گفت و مانند چوب خشك روی زمين می افتاد.

وقتی بعضی ها در نيمه شب ناله اش را می شنيدند و می آمدند ببينند كيست؟

می ديدند مانند چوب خشك روی زمين افتاده و گويا مرده است. به در خانه حضرت فاطمه زهرا عليها السلام می آمدند، در می زدند و با تأسف می گفتند: می خواهيم خبر سنگينی به شما بدهيم، ديديم كه اميرالمؤمنين عليه السلام مرده است. آن وقت حضرت زهرا عليها السلام گريه می كرد و می فرمود: نه، او نمرده است. اين كار هر شب او است. «1» ما به اندازه يك ميلياردم آنها از خدا و جهنّم می ترسيم؟ نه، ما از آنان شجاع تر هستيم. حضرت كه می ترسيد، به ذرّه ای از آلودگی ها آلوده نبود، اما ما هر روز به صدها گناه آلوده می شويم.

حميم و غساق جهنم در انتظار آلودگان

سزای آنهايی كه به انواع گناهان آلوده شده اند چيست؟

______________________________
(1)- الأمالی، شيخ صدوق: 79، المجلس الثامن عشر، حديث 9؛ «عن هشام بن عروة عن أبيه عروة بن الزبير قال ... قال أبو الدرداء فأتيته فإذا هو كالخشبة الملقاة فحركته فلم يتحرك و زويته فلم ينزو فقلت إنا لله و إنا إليه راجعون مات و الله علي بن أبي طالب عليه السلام قال فأتيت منزله مبادرا أنعاه إليهم فقالت فاطمة عليها السلام يا أبا الدرداء ما كان من شأنه و من قصته فأخبرتها الخبر فقالت هي و الله يا أبا الدرداء الغشية التي تأخذه من خشية الله ثم أتوه بماء فنضحوه علی وجهه فأفاق و نظر إلي و أنا أبكي فقال مما بكاؤك يا أبا الدرداء فقلت مما أراه تنزله بنفسك فقال يا أبا الدرداء و لو رأيتني و دعي بي إلی الحساب و أيقن أهل الجرائم بالعذاب و احتوشتني ملائكة غلاظ و زبانية فظاظ فوقفت بين يدي الملك الجبار قد أسلمني الأحباء و رحمني أهل الدنيا لكنت أشد رحمة لي بين يدي من لا تخفی عليه خافية فقال أبو الدرداء فو الله ما رأيت ذلك لأحد من أصحاب رسول الله صلی الله عليه و آله.»