چهره ملكوتی يوسف عليه السلام، ص: 314

لايق حريم حق نيست، چون نجس است.

ما بايد آنچه كه لايق حريم وجود مقدس او است، به او عرضه كنيم. من اگر در دايره «فَاتَّبِعُونِي» نباشم، يعنی اقتدا كننده به انبيا و وحی و ائمه عليهم السلام نباشم، هر عملی از من سر بزند، مانند آن ميته نجس است و لياقت حريم او را ندارد.

پول و درآمد محبوب خدا

به كوچكی عمل نيز نگاه نكنيد. فكر كرده بودند كه اگر دهان خود را از حرف درباره پول پر كنند، حضرت موسی بن جعفر عليه السلام خيلی خوشحال می شود، لذا به امام موسی بن جعفر عليه السلام عرض كرد: يابن رسول اللّه! باری از پول آوردند، پنجاه هزار درهم نقره، سی هزار دينار طلا، چند هزار متر پارچه، شما فرموديد: در مجموع پول هايی كه آورده ايد، دو درهم نقره كه برای خانم چرخريس «1» است، آن را بده و

______________________________
(1)- المناقب، ابن شهر آشوب: 4/ 291- 292؛ بحار الانوار: 48/ 73، باب 4، حديث 100؛ «... اجْتَمَعَتْ عِصَابَةُ الشِّيعَةِ بِنَيْسَابُورَ وَ اخْتَارُوا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ النَّيْسَابُورِيَّ فَدَفَعُوا إِلَيْهِ ثَلَاثِينَ أَلْفَ دِينَارٍ وَ خَمْسِينَ أَلْفَ دِرْهَمٍ وَ شِقَّةً مِنَ الثِّيَابِ وَ أَتَتْ شَطِيطَةُ بِدِرْهَمٍ صَحِيحٍ وَ شِقَّةِ خَامٍ مِنْ غَزْلِ يَدِهَا تُسَاوِي أَرْبَعَةَ دَرَاهِمَ فَقَالَتْ إِنَّ اللَّهَ لا يَسْتَحْيِي مِنَ الْحَق ... فَلَمَّا وَافَی خُرَاسَانَ وَجَدَ الَّذِينَ رَدَّ عَلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ ارْتَدُّوا إِلَی الْفَطَحِيَّةِ وَ شَطِيطَةُ عَلَی الْحَقِّ فَبَلَّغَهَا سَلَامَهُ وَ أَعْطَاهَا صُرَّتَهُ وَ شِقَّتَهُ فَعَاشَتْ كَمَا قَالَ عليه السلام فَلَمَّا تُوُفِّيَتْ شَطِيطَةُ جَاءَ الْإِمَامُ عَلَی بَعِيرٍ لَهُ فَلَمَّا فَرَغَ مِنْ تَجْهِيزِهَا رَكِبَ بَعِيرَهُ وَ انْثَنَی نَحْوَ الْبَرِّيَّةِ وَ قَالَ عَرِّفْ أَصْحَابَكَ وَ أَقْرِئْهُمْ مِنِّي السَّلَامَ وَ قُلْ لَهُمْ إِنِّي وَ مَنْ يَجْرِي مَجْرَايَ مِنَ الْأَئِمَّةِ لَابُدَّ لَنَا مِنْ حُضُورِ جَنَائِزِكُمْ فِي أَيِّ بَلَدٍ كُنْتُمْ فَاتَّقُوا اللَّهَ فِي أَنْفُسِكُمْ.»

وقتی به خراسان رسيد ديد آنهائی كه اموالشان را برگردانده همه فطحی مذهب شده اند فقط شطيطه پايدار مانده سلام امام را رساند و پولها و پارچه كفن را داد همان نوزده روز كه فرموده بود زنده ماند. وقتی شطيطه مرد امام عليه السلام كه سوار شتری بود از راه رسيد. از كار تجهيز و نماز شطيطه كه فارغ شد سوار شتر شده راه بيابان را گرفت. بمحمد بن علی فرمود بدوستان خود سلام مرا برسان و بگو بر من و ساير امامان در هر زمان لازم است كه بر جنازه ی شما حاضر شوند در هر جا كه باشيد از خدا بپرهيزيد و قدر خويش را بدانيد.