چهره ملكوتی يوسف عليه السلام، ص: 303
الظَّالِمِينَ» «1»
حضرت يونس عليه السلام شكم ماهی را محل مناجات كرد. گفت: خدا كه همه جا يار همه ما است. شكم ماهی كه از ياری او خالی نيست. چنان در اين كوره معده نهنگ او را سوزاند و خالص كرد كه گفت: خدا فقط تويی؛ يعنی به هر چه اميد ببنديم، غلط است. اگر من در معده نهنگ به همه دنيا اميد ببندم، چه كسی می داند من كجا هستم و هيچ كسی فكر نمی كند كه من زنده هستم؟ اين اميد چه فايده ای دارد؟
كسی در تاريكی دريا و درون معده نهنگ مرا صدا بزند و من جوابش را ندهم؟
يعنی من خدای بی رحمی هستم؟
«فَاسْتَجَبْنا لَهُ» «2»
پروردگار می فرمايد: من جواب او را دادم و به نهنگ گفتم: بيرون بيا و به ساحل برو و ميهمان مرا آرام روی ساحل بگذار. در كنار ساحل به بوته كدو گفتم: سريع رشد كن و سايه بان درست كن؛ چون بدن ميهمان من چند شبانه روز است كه در معده نهنگ نرم شده و آفتاب ممكن است بدن او را بيازارد. ای كدو! غذای او را تأمين كن.
نجات مؤمنان با التجا به درگاه خدا
______________________________
(1)- انبياء (21): 87؛ «پس در تاريكی ها [ی
شب، زير آب، و دل ماهی ] ندا داد كه معبودی جز تو نيست تو از هر عيب و نقصی
منزّهی، همانا من از ستمكارانم.»
(2)- انبياء (21): 88؛ «پس ندايش را اجابت كرديم.»