فارسی
پنجشنبه 24 آبان 1403 - الخميس 11 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

چهره ملكوتی يوسف عليه السلام، ص: 30

سوره ای از قرآن را تمام و كامل به صورت تاريخ، بر پيغمبر عظيم الشأن اسلام صلی الله عليه و آله نازل كرد و از اين داستان نيز به «أَحْسَنَ الْقَصَصِ » «1» تعبير كرده است؛ يعنی اين تاريخ و داستان واقعی، نيكوترين داستانی است كه در عالم اتفاق افتاده است؛ چون ما هيچ داستانی را بهتر و پرنكته تر از اين داستان نداريم. «2»

______________________________
(1)- يوسف (12): 3؛ «نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ بِما أَوْحَيْنا إِلَيْكَ هذَا الْقُرْآنَ وَ إِنْ كُنْتَ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الْغافِلِينَ »؛ ما بهترين داستان را با وحی كردن اين قرآن بر تو می خوانيم و تو يقيناً پيش از آن از بی خبران [نسبت به اين بهترين داستان ] بودی.

(2)- در تفسير نمونه ذيل اين آيه شريفه آمده:

بعضی از مفسران معتقدند كه «أَحْسَنَ الْقَصَصِ » اشاره به مجموعه قرآن است، و جمله بِما أَوْحَيْنا إِلَيْكَ هذَا الْقُرْآنَ را قرينه بر آن می دانند، و «قصه» در اينجا تنها به معنی داستان نيست، بلكه از نظر ريشه لغت به معنی جستجو از آثار چيزی است، و هر چيز كه پشت سر هم قرار گيرد، عرب به آن قصه می گويد و از آنجا كه به هنگام شرح و بيان يك موضوع، كلمات و جمله ها پی در پی بيان می شوند، اين كار را «قصه» ناميده اند.

بهر حال خداوند مجموعه اين قرآن كه زيباترين شرح و بيان و فصيحترين و بليغ ترين الفاظ را با عاليترين و عميقترين معانی آميخته كه از نظر ظاهر زيبا و فوق العاده شيرين و گوارا و از نظر باطن بسيار پر محتوا است احسن القصص ناميده.

در روايات متعددی نيز مشاهده می كنيم كه اين تعبير در باره مجموعه قرآن به كار رفته است هر چند اين روايات به عنوان تفسير آيه مورد بحث وارد نشده است (دقت كنيد).

مثلا در حديثی كه علی بن ابراهيم از پيامبر صلی الله عليه و آله نقل كرده می خوانيم:

و احسن القصص هذا القرآن: «بهترين قصه ها اين قرآن است.» (نور الثقلين: 2/ 49).

در كتاب «روضه كافی» در خطبه ای از امير مؤمنان علی عليه السلام چنين نقل شده كه:

«ان احسن القصص و ابلغ الموعظة و انفع التذكر كتاب اللَّه عز ذكره: بهترين داستانها و رساترين موعظه ها و سودمندترين تذكرها كتاب خداوند متعال است.» (نور الثقلين: 2/ 49).

ولی پيوند آيات آينده كه سرگذشت يوسف را بيان می كند با آيه مورد بحث آن چنان است كه ذهن انسان بيشتر متوجه اين معنی می شود كه خداوند داستان يوسف را «أَحْسَنَ الْقَصَصِ » ناميده است و حتی شايد برای بسياری به هنگام مطالعه آيات آغاز اين سوره غير از اين معنی چيزی به ذهن نيايد.

اما بارها گفته ايم كه مانعی ندارد اين گونه آيات برای بيان هر دو معنی باشد، هم قرآن بطور عموم احسن القصص است و هم داستان يوسف بطور خصوص.

چرا اين داستان بهترين داستان نباشد؟ با اينكه در فرازهای هيجان انگيزش ترسيمی از عاليترين درسهای زندگی است.

حاكميت اراده خدا را بر همه چيز در اين داستان به خوبی مشاهده می كنيم.

سر نوشت شوم حسودان را با چشم خود می بينيم، و نقشه های نقش بر آب شده آنها را مشاهده می كنيم.

ننگ بی عفتی، عظمت و شكوه پارسايی و تقوی را در لابلای سطورش مجسم می بينيم. ... بسيارند كسانی كه هنوز به داستان يوسف به عنوان يك ماجرای عشقی جالب می نگرند، همچون چارپايانی كه به يك باغ پر طراوت و پر گل، تنها به صورت يك مشت علف برای سد جوع می نگرند.

و هنوز بسيارند كسانی كه با دادن شاخ و برگهای دروغين به اين داستان سعی دارند از آن يك ماجرای سكسی بسازند، اين از عدم شايستگی و قابليت محل است و گرنه اصل داستان همه گونه ارزشهای والای انسانی را در خود جمع كرده است و در آينده به خواست خدا خواهيم ديد كه نمی توان به آسانی از فرازهای جامع و زيبای اين داستان گذشت، و به گفته شاعر شيرين سخن گاه در برابر جاذبه های اين داستان «بوی گل انسان را چنان مست می كند كه دامنش از دست می رود»!.

تفسير نمونه: 9/ 301- 303.







گزارش خطا  

^