فارسی
سه شنبه 06 شهريور 1403 - الثلاثاء 20 صفر 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

حديث عقل و نفس آدمی درآيينه قرآن، ص: 122

ندارد. [12] در خزانه هايش را گشوده تا هركس هرچه می خواهد ببرد و سود كند. مگر در دعا نمی خوانيم:

«يا دائم الفضل علی البريه

يا باسط اليدين بالعطيه».

[13]

دست خدا بسته نيست و از بخشش و عطا كوتاهی نمی كند. بنای اين كه از كسی چيزی ببرد هم ندارد، چون كسی در برابر او چيزی ندارد و همان داشته ها هم از خود اوست. با خدايی به اين مهربانی و به اين نزديكی كه لطف خود را هرگز از بندگانش دريغ نمی كند و همواره در حال رسيدگی به حال آنان و سود رساندن به ايشان است، پس چه اتفاقی در جهان رخ داده كه زندگی ها اين طور شده است؟ به راستی، اين كينه ها، رنج ها، غم ها، جنگ ها، درگيری ها، بی اعتباری ها، بی اعتمادی ها، تلخی ها، تفرقه ها، اختلاف ها، به جان هم افتادن ها، بت پرستی ها، پول پرستی ها، شكم پرستی ها، شهوت پرستی ها و ... از چه روست و عيب از كجاست؟

تا آن جا كه از آيات و روايات استفاده می شود عيب كار فقط از دل است و مربوط به چيزی ديگری نيست. چشم و گوش و زبان و دست و پا و ساير اعضای آدمی همگی پيرو و عمله قلب اند. اوست كه می گويد ببين، بشنو، بگير، لمس كن، بلند شو برو، گوش نكن و ... وقتی كسی می خواهد با شما حرف بزند و شما بلند می شويد و می رويد، در پاسخ دوستتان كه می پرسد: چرا ننشستی و گوش ندادی؟ می گويی: خوشم نيامد! يعنی دل نگذاشت گوش بدهم. اين گوش نيست كه خوشش نيامده، دل است.

امير المؤمنين كه بزرگ ترين روان شناس بعد از پيغمبر اكرم است در نهج البلاغه می فرمايد:

«ما فرق بينكم إلا خبث السرائر، و سوء الضمائر». [14]




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^