دشمنانش بی امن و دوستانش بی وفا

با كدامين سر كند؟ مشكل دو تا دارد حسين

سيرت آل علی با سرنوشت كربلاست

هر زمان از ما يكی صورت نما دارد حسين

آب خود با دشمنان تشنه قسمت می كند

عزت و آزادگی بين تا كجا دارد حسين

دشمنش هم آب می بنند به روی اهل بيت

داوری بين با چه قومی بی حيا دارد حسين

بعد ازينش صحنه ها و پرده ها اشكست و خون

دل، تماشا كن چه رنگين سينما دارد حسين

ساز عشقست و به دل هر زخم پيكان زخمه ای

گوش كن عالم پر از شور و نوا دارد حسين

دست آخر كز همه بيگانه شد ديدم هنوز

با دم خنجر نگاهی آشنا دارد حسين

شمر گويد گوش كردم تا چه خواهد از خدا

جای نفرين هم به لب ديدم دعا دارد حسين

اشك خونين گو بيا بنشين به چشم شهريار

كاندر اين گوشه عزايی بی ريا دارد، حسين