حديث عقل و نفس آدمی درآيينه قرآن، ص: 145
مرض». قلبشان مريض است و دنبال معالجه اش هم نيستند.
«فزادهم اللّه مرضا و لهم عذاب أليم بما كانوا يكذبون».
پس خدا به كيفر نفاقشان بر بيماريشان افزود، و برای آنان در برابر آنچه همواره دروغ می گفتند، عذابی دردناك است.
دل مريض جهت گيری اش به كدام سمت است؟ كسی كه بيمار پول و شهوت و شكم و اين صندلی های شكسته و زن يا مرد است، دلش چگونه می تواند به سمت خدا برود؟ اين ماهی از آب بيرون افتاده و در خشكی دارد برای مردن دست وپا می زند. چنين انسانی بی هدف و پوچ زندگی می كند و وقتی اين بی هدفی به او فشار می آورد، خودكشی می كند يا روانی می شود يا دچار غصه و رنج و كسالت می شود:
«فخلف من بعدهم خلف أضاعوا الصلوة و اتّبعوا الشهوت فسوف يلقون غيّا». [11]
سپس، نسلی جايگزين آنان شد كه نماز را ضايع كردند و از شهوات پيروی نمودند؛ پس، كيفر گمراهی خود را كه عذابی دردناك است خواهند ديد.
آن ها از نماز دست برداشتند و در شهوات افتادند و به پوچی و پوكی و بی هدفی رسيدند، زيرا خود نماز راه است:
«الصلاة قربان كل تقی». [12]
وجود انسان امانت الهی است
مطلب دوم را مختصرتر و با تكيه بر اين دو بيت شعر عرض می كنم.
خاك امين و آنچه در وی كاشتی |
بی خيانت جنس آن برداشتی |
|
اين امانت زان عنايت يافته است |
آفتاب عدل بر او تافته است. |
|
[13]
چون زمين به حق وصل است امين است و امين اضافه كننده هم هست. برای همين، يك دانه گندم كه به او می دهی يا يك دانه سيب