فارسی
جمعه 25 آبان 1403 - الجمعة 12 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

چهره ملكوتی يوسف عليه السلام، ص: 254

«قالَ أَلْقِها يا مُوسی * فَأَلْقاها فَإِذا هِيَ حَيَّةٌ تَسْعی » «1»

چوبدستی خود را رها كن. وقتی چوب روی زمين افتاد، به اژدها تبديل شد كه نظيرش را نديده بود. آمد فرار كند، خطاب رسيد: در محضر من، بندگان من به من پشت نمی كنند.

برگرد و اين اژدها را بگير. دستش را به طرف اژدها برد، همان چوبدستی شد.

خطاب رسيد: اين اسلحه تو است، برو فرعون و فرعونيان و مردم خواب زده مصر را بيدار كن.

قدرت روح در تصرّف جسم

كلّ اين نيرو و مقام را وجود مقدس حضرت يار در روح ما گذاشته است، نه در بدن ما. بدن، ابزار روح و جان است و برای گرفتن فيوضات ربّانيه جاذبه نداردو نمی تواند داشته باشد. بدن كاره ای نيست، بلكه مانند شتر، مركب جان است، مگر اين شتر چقدر قيمت دارد كه عمری همه نعمت ها از كانال گناه، مكر و حيله خرج اين بدن شود؟

بدن انبيا و ائمه عليهم السلام بر اثر تصرّفات الهی، روح شده بود. حكمای الهی بدن آنها را روح مجسّم می گويند، يعنی ديگر بدن نبود. جان ظاهر، همراه جان باطن بود، آن بدن ها را استثنا كنيد، اما وقتی روح را از بدن بگيرند، به همه می گويند:

بدن را رها كن، با اشاره ملك الموت كه حتی يك نفر هم در اين عالم با او نمی تواند مقابله كند، اين صداها و غرورهای مستانه اهل دنيا همه قلابی است و

______________________________
(1)- طه (20): 19- 20؛ «خدا فرمود: ای موسی! آن را بيفكن.* پس آن را افكند، ناگهان ماری عظيم شد كه به سرعت می شتافت.»







گزارش خطا  

^