حديث عقل و نفس آدمی درآيينه قرآن، ص: 253
شب نماز شب می خوانيد! و اكنون كه حدود 25 سال از آن ماجرا گذشته، من حتی اگر بخواهم هم نمی توانم نماز شب نخوانم.
اين تاثير نفس اهل حق است. ايشان می گويد مرحوم شيخ جعفر كبير با همان يك جمله اعتقاد به نماز شب را به من منتقل كرد، طوری كه در وجودم درختی با ريشه ثابت شد كه ديگر نمی توانم آن را ناديده بگيرم؛ يعنی ساعت سه نيمه شب خواب را از من می گيرد و حال مناجات پيدا می كنم و از كسانی شده ام كه به قول شاعر:
در رقص در آيد فلك از زمزمه عشق |
چونان كه شتر بشنود آواز هدی را |
|
[14]
كلامی درباره نماز شب
دريغم می آيد حال كه اين حكايت را آوردم درباره نماز شب كلامی نگويم. درست است كه نماز شب مستحب است ولی كسی كه پاسی از شب گذشته از خواب دل می كند و اين يازده ركعت را می خواند معلوم است عاشق خداست و با او پيوند دارد. انجام واجبات مهم است و بهشت و جهنم انسان به آن ها بستگی دارد، ولی به جا آوردن مستحبات اجباری نيست. برای همين، كسی كه عمل مستحبی را انجام می دهد يك قدم از ديگران به خدا نزديك تر است و حال بهتر و معرفت بيشتری دارد. از طرفی، نديده ام خدا در قرآن مجيد اين قدر كه به نماز شب بها داده به عمل مستحب ديگری بها بدهد و مثلا بگويد اگر كسی هفت بار سعی و صفا و مروه مستحبی به جای آورد خوب است، درحالی كه درباره نماز شب كه وقتش از حدود ساعت يازده و پانزده دقيقه شب شروع می شود تا دو دقيقه مانده به اذان صبح [15] می گويد:
«تتجافی جنوبهم عن المضاجع يدعون ربهم خوفا و طمعا و مما رزقناهم ينفقون. فلا تعلم نفس ما أخفی لهم من قرة أعين جزاء بما كانوا يعملون». [16]
ملازم بستر استراحت و خواب نيستند، بلكه پهلوهايشان از خوابگاه هايشان