فارسی
چهارشنبه 07 شهريور 1403 - الاربعاء 21 صفر 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

حديث عقل و نفس آدمی درآيينه قرآن، ص: 140

ايستاده ايم؟ بياييد يكی بين باشيم، زيرا اين كثرت ها سرانجام ما را می كشد. اين هايی كه ما می بينيمم همگی «نبود» هستند، «بود» فقط يكی است و بقيه نمايش بودن را می دهند. برای همين، وقتی نمايش تمام می شود، تلفن ها به كار می افتند تا تابوت و ماشين بهشت زهرا و كفن و قبر آماده كنند. همين نشان می دهد كه ما بود نيستيم. نبوديم؛ يعنی ظاهری از بود را داريم نشان می دهيم. به خدا، اين نمايش امروزوفردا تمام می شود! با يكی پيوند بخوريم كه ابدی باشد تا ابدی بشويم؛ به كسی متصل باشيم كه يكرنگ است تا يكرنگ شويم. چند رنگ نباشيم، متكثر نشويم، در كثرت و تنوع نيفتيم، چشم ظاهرمان مانع چشم باطنمان نشود، گوشمان فقط صداهای معمولی بی ربط و بی اثر را نشنود و مانع از اين نشود كه صدای خدا به ما برسد.

«من عمل صلحا مّن ذكر أو أنثی و هو مؤمن ...»

آيه می گويد كسی كه به سوی من در حركت است و مؤمن است، دوبين و سه بين و چهاربين نيست، يكتانگر است.

«فلنحيينّه حيوة طيّبة ...».

در اين دريای الهی و يكرنگ، خودم به او حيات طيبه می دهم و زندگی اش می بخشم. اما اگر تعلق به اين رنگ ها پيدا كند، ديگر آزادی اش خيلی مشكل است. حكايت كوتاهی به ياد دارم كه بی مناسبت با اين معنا نيست كه عارفان واقعی چقدر هوشيار و آزاده بوده و از تعلق به هر رنگی پرهيز می كردند.




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^