فارسی
پنجشنبه 15 شهريور 1403 - الخميس 29 صفر 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

حديث عقل و نفس آدمی درآيينه قرآن، ص: 228

است، چقدر خوابيديم؟ نظرها مختلف بود، گفتند يك روز، نصف روز يا بيشتر، بالاخره خوابيديم و خستگی مان در رفت. قرار شد يكی شان برود غذا تهيه كند و برگردد. از غار سرازير شد آمد نزديك دروازده شهر ديد دروازه به كلی فرق كرده و بالای دروازه به زبان آن روز پرچم زده اند كه «لا اله الا اللّه». تعجب كرد كه ما بيداريم يا خوابيم؟ غار همان غار است، كوه همان كوه است، ولی شهری كه ما در آن زندگی می كرديم همه چيزش عوض شده و تغيير كرده! در اين يك روز چه اتفای افتاده؟ به هرحال، از مغازه غذافروشی به اندازه پنج شش نفر غذا خواست. غذا را گرفت و تا پولش را پرداخت كرد مغازه دار مچش را گرفت كه گنج ها كجاست؟ گفت: گنج كدام است؟ گفت: تاريخ پول را نگاه كن، متعلق به سيصدونه سال قبل است. سه قرن می شود كه اين پول ضرب شده!؟ گفت: واللّه، ما ديروز از اين شهر بيرون رفتيم! گفت:

نكند شما همان اصحاب كهف هستيد كه خدا به وسيله پيغمبران خبرتان را داده؟ خلاصه، مردم دنبالش آمدند تا نزديك غار. گفت: رفقای من ممكن است بترسند، شما صبر كنيد تا من بروم به آن ها آمادگی بدهم.

رفت و ماجرا را تعريف كرد كه خدا ما را پذيرفته و سی صدونه سال اين جا در خواب بوديم. مردم هم در نزديكی غار منتظر ما هستند. اين جا بود كه همه دست به دعا بلند كردند و گفتند: انيس ما، مولای ما، ما ديگر نمی خواهيم به ميان مردم برگرديم. و دوباره به خواب رفتند [21] تا بار ديگر امام عصر بيدارشان كد كه جزو دولت ايشان باشند.

غنيمت دانستن فرصت عقل و فكر و انديشه اين است. اين كه انسان از خودش سوال كند چگونه زندگی كنم، چگونه ثروت و شهوت و چشم و گوشم را خرج كنم؟ جواب همه اين ها با غنيمت شمردن فرصت تفكر به دست می آيد. بسياری از كارهای بزرگ و تصميمات بزرگ به سبب




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^