حديث عقل و نفس آدمی درآيينه قرآن، ص: 305
همواره در جهاد و حركت است:
«ان اللّه اشتری من المؤمنين أنفسهم و أموالهم بأن لهم الجنة يقاتلون فی سبيل اللّه فيقتلون و يقتلون وعدا عليه حقا فی التوراة و الانجيل و القرآن و من أو فی بعهده من اللّه فاستبشروا ببيعكم الذی بايعتم به و ذلك هو الفوز العظيم». [19]
يقينا خدا از مؤمنان جان ها و اموالشان را به بهای آن كه بهشت برای آنان باشد خريده؛ همان كسانی كه در راه خدا پيكار می كنند، پس دشمن را می كشند و خود در راه خدا كشته می شوند. خدا آنان را بر عهده خود در تورات و انجيل و قرآن وعده بهشت داده است؛ وعده ای حق. و چه كسی به عهد و پيمانش از خدا وفادارتر است؟ پس ای مؤمنان، به اين دادو ستدی كه انجام داده ايد، خوشحال و شاد باشيد و اين است كاميابی بزرگ.
انسان مؤمن مال و جانش را با خدا معامله می كند و به سوی خدا فرار می كند:
«ففرّوا الی اللّه».
اين فرمان خود پروردگار است كه به ما بندگان دستور می دهند از گرفتار شدن به مال و صندلی و شهوت و ... فرار كنيم. پس، چرا اين قدر ما ضعيفيم كه پول می تواند ما را به اسارت ببرد تا ديگر نتوانيم جذب خدا شويم؟ چرا اين قدر ضعيفيم كه ديدن يك چهره زيبا، با اين كه صاحب زن و فرزند هستيم، می تواند ما را به سوی خود بكشد، اما حريم خدا اين همه دعوتمان می كند و نمی توانيم به سوی آن برويم؟ اين اسارت چيست و از كجا نشات می گيرد و چگونه بايد از آن رها شد؟
پاسخش اين است كه همه اين اسارت ها و ماندن به سبب خواب قلب است، زيرا قلبی كه خواب است در همه زمينه ها اسير است و اميدی به رستگاری اش نيست و مطالباتش از دنيا هر روز بيشتر می شود.
ديده اهل طمع ز نعمت دنيا |
پر نشود هم چنان كه چاه به شبنم. |
|
[20]