فارسی
سه شنبه 06 شهريور 1403 - الثلاثاء 20 صفر 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

حديث عقل و نفس آدمی درآيينه قرآن، ص: 127

به طرف مردم برگشت، ديدم ناراحتی شب گذشته زائل شده و ايشان بسيار شاد است. نزديك رفتم و از حضرت پرسيدم: ديشب مصيبتی به شما وارد شده بود؟ فرمود: نه! گرهی به زندگيتان خورده بود؟ فرمود: نه! پس، چه امری سبب ناراحتی خاطر شريفتان شده بود؟ فرمود: ديشب، دو درهم از حق مستمندان نزد من مانده بود و كسی را پيدا نمی كردم تا آن مال را رد كنم. تا صبح بيدار نشستم و فكر می كردم اگر مرگم فرا برسد، از ملك الموت خواهش كنم جانم را نگيرد تا بتوانم اين دو درهم را به صاحبش برسانم.

چه شده كه سيره رسول خدا و ائمه طاهرين از ميان ما رخت بر بسته و ديگر به آن ها عمل نمی كنيم؟ چنين روحيه هايی كجا رفته است؟ كجا رفته آن دل هايی كه ظلم بر بندگان خدا را بر نمی تافتند و غم مردمان بر دوششان سنگينی می كرد؟ كجا رفته سيره امير مومنان كه مرگ را در ربوده شدن خلخال از پای زنی يهودی آسان می شمرد؟ كو آن حال؟ كو آن قلب؟ و كو آن فكر و نگاه؟

لعلی از كان محبت برنيامد، سال هاست

تابش خورشيد و سعی باد و باران را چه شد؟

[20] همه اين مصيبت ها و دوری ها از بيگانگی با خدا روی داده است.

قلب ها از خدا جدا شده و فكرها ديگر در جستجوی او نيست. غفلت سراسر زندگی بشر را گرفته و راه هدايت بر خلاف جاده ضلالت كم رفت وآمد شده است، ولی همچنان ابروباد و مه و خورشيد و فلك در كارند تا ما به راه بازگرديم و از خدای خود برای لحظه ای غافل نمانيم و با گريه به پيشگاه حضرتش عرضه بدايم كه:

«الهی و ربی من لی غيرك». [21]




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^