حديث عقل و نفس آدمی درآيينه قرآن، ص: 102
می گذشت كه ديوارها يا سقفش ريخته بود، می ايستاد و خطاب به آن خانه می فرمود:
معمارها و بناهايی كه تو را ساختند و كسانی كه در ساخت تو به آنان كمك كردند كجايند؟ آن دست هايی كه نقشه تو را كشيدند، آن ها كه ديوارهايت را چيدند و طاقت را زدند كجا رفتند؟ همگی مردند و زير خاك رفتند و فراموش شدند، ولی تو هنوز مانده ای و عمر تو خانه خشت و گلی از چهار پنج نسل بشر بيشتر بوده است.
[6]
آن ها كه در تو زندگی كردند، عروسی گرفتند و بچه دار شدند كجايند؟
آيا آن عروس هنوز جوانی و شادابی هجده سالگی اش را دارد؟ آن داماد هنوز طراوت و قدرتش را دارد؟ آن ها همه رفتند و تو هنوز باقی هستی!؟
به راستی، ما انسان ها با اين عمرهای كوتاه بی اعتبار در اين دنيا چه می گوييم و در رهگذر اين دنيای فانی در پس همه اين نزاع ها و حق كشی ها و جنگ ها و نامردی ها در پی چه هستيم؟
امام در ادامه فرمودند: پيامبر با ديدن خانه ای مخروب اين طور به فكر فرو می رفت. حال، از روی اين نمونه قياس كنيد كه پيغمبر درباره هر موضوعی چگونه فكر می كرده است.
البته، گمان نبايد كرد كه اين نگاه پيامبر به سبب نبوت ايشان بوده است، زيرا به شهادت تاريخ، ايشان سال ها قبل از بعثت نيز اهل تفكر بوده و در انديشه به سر می برده اند. به سبب همين تفكر نيز بود كه به نبوت انتخاب شدند و قلب مباركش ظرف نزول قرآن واقع گرديد.
آری، وقتی نگاه انسان نگاه انديشمندانه باشد، قلب بيدار می شود و در