حديث عقل و نفس آدمی درآيينه قرآن، ص: 12
تاريك زندان طلوع كرد و تاريكی را از بين برد و بر تخت عزّت مصر وجود نشست.
سعدی برای بيان اين حالت شعر زيبايی دارد. می گويد:
روشنان را به حقيقت شب ظلمانی نيست |
شب مردان خدا روز جهان افروز است. |
|
شب مردان خدا شبی معمولی و طبيعی و تاريك نيست. ممكن است بی عقل ها ظاهرش را شب ببينند و آن را سياه و ديجور ارزيابی كنند، ولی برای روشنان كه چشم هاشان باز است چنين شب هايی روز و چنين تاريكی هايی روشنايی محض است:
روزها در ديده ام تاريك و ظلمانی است چون |
روز من در آفتاب شب درخشان می شود [16] |
|
خوش به حال كسانی كه پروردگار چشم عقلشان را باز كرده و بر اثر آن دنبال خدا می گردند! خوش به حال آن ها كه گوش و چشمشان را در راه خدا هزينه می كنند و اشك چشمشان را به جای هزينه كردن برای معشوق های باطل خرج معشوق حقيقی می كنند و در دل شب از خشيت پروردگارشان می گريند! كسانی كه وقتی مردم خواب اند، به قول نظامی گنجوی د ركار خود و خدای [17] هستند، در مجالس علم و وعظ شركت می كنند و دنبال پاك سازی وجود خود با يادگيری معارف الهی يعنی همان عقل دوم اند. شب های اينان در حقيقت شب انبيا و شب ائمه طاهرين است. شب مناجات های پرسوزوگداز امام زين العابدين، عليه السلام، است كه در ميانه دعای ابو حمزه ثمالی يك نفس با اشك چشم فرياد می زد:
«الهی لا تؤدبنی بعقوبتك، و لا تمكر بی فی حيلتك، من أين لی الخير يا رب و لا يوجد إلا من عندك، و من أين لی النجاة و لا تستطاع إلا بك، لا الذی أحسن استغنی عن عونك و رحمتك، و لا الذی أساء و اجترء عليك و لم