فارسی
چهارشنبه 16 آبان 1403 - الاربعاء 3 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

حديث عقل و نفس آدمی درآيينه قرآن، ص: 298

باتوا علی قلل الاجبال تحرسهم

غلب الرجال فلم تمنعهم القلل

و استنزلوا بعد عز من معاقلهم

فاسكنوا حفرا يا بئس ما نزلوا

ناداهم صارخ من بعد ما دفنوا

اين الاسره و التيجان و الحلل

اين الوجوه التی كانت مجحبه

من دونها تضرب الاستار و الكلل

فافصح القبر عنهم حين ساءلهم

تلك الوجوه عليها الدود تنتقل

قد طال ما اكلوا دهرا ما شربوا

فاصبحوا بعد طول الاكل قد اكلوا

وقتی سخن امام به اين جا رسيد، متوكل جام شراب را به زمين كوبيد و عيشش تباه شد. [5] او از شنيدن اين حقايق بيدار شد، ناراحت شد و كامش تلخ گرديد، چون قلبش در خواب بود ولی آن پادشاه با شيندن سخن آن مرد به فكر فرو رفت و بيدار شد و جريان زندگی اش را تغيير داد. او از سلطنت دست برداشت و بدون اين كه كسی خبردار شود از پايتختش فرار كرد. فرارش هم همان فراری بود كه قرآن بدان دستور داده است:

«ففروا إلی اللّه ...». [6]

به جانب خدا فرار كنيد ....

اصولا، كسی فرار می كند كه می خواهد خود را از قيدوبند يا مصيبتی برهاند. ما هم برای اين كه گرفتار نفس امّاره و پول و زندگی های پرزرق وبرق دنيايی نشويم بايد فرار كنيم و برای اين كه خيالمان راحت باشد و امنيت پيدا كنيم و گرفتار نشويم، بايد مانند اصحاب كهف به سوی خدا فرار كنيم. «ففرّوا الی اللّه».

پادشاه نيز با لباسی معمولی از پايتخت فرار كرد و جريانات عجيبی نيز در اين راه برايش پيش آمد كه او را تربيت كرد و به انسانی اثرگذار بدل كرد. يكی از اين جريانات اين بود كه يكبار به شهر ناآشنايی رسيد و نياز به اصلاح موی سر و صورتش پيدا كرد. در دكان سلمانی، يك نفر ديگر داشت اصلاح می كرد و به سلمانی می گفت: من باغبانم مدتی است رفته.

اگر آدم امين و درستی پيدا كردی، به من معرفی كن!




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^