حديث عقل و نفس آدمی درآيينه قرآن، ص: 277
زيادی از هلاكت و بدبختی می شود. از جمله سودهای بزرگی كه يوسف به مردم خود رساند و از كارهای بسيار مهمی كه كرد درايتی بود كه در جريان قحطی و خشكسالی هفت ساله سرزمين مصر از خود نشان داد. او ابتدا اعلام كرد كه ملت مصر پس از هفت سال آبادنی به هفت سال قحطی بسيار سنگين دچار می شوند. سپس، زمام امور امور را به دست گرفت و اين هفت سال قحطی را به طور كامل كنترل كرد. [35]
يكی از نكات عجيب اين آيات تاكيد بر عدد هفت است و چنان كه قرآن مجيد می گويد يوسف اين هفت سال قحطی را بسيار عالی معالجه كرد و نگذاشت خطر قحطی به يك نفر برد يا كسی با شكم گرسنه سر بر بالين بگذارد.
جالب اين است كه بدانيم ما هفت عضو رئيسه در بدنما داريم:
چشم، گوش، زبان، دست، شكم، شهوت، قدم. [36] و مسأله اين است كه اين هفت عضو مهم در حال حاضر گرفتار قحطی است: قحطی عمل صالح، قحطی عمل خالصانه، و قحطی عمل عاشقانه.
نگوييم ما نماز می خوانيم و روزه می گيريم و كار خير انجام می دهيم و .... زيرا خودمان می دانيم كه اين كارها را از سر رفع تكليف و چه بسا به زور و از ترس عذاب انجام می دهيم. بياييد از خودمان بپرسيم كدام نماز ما عاشقانه و نماز اتصالی بوده؛ يعنی تنها بدنما رو به كعبه نبوده، روح و جان و نفسمان هم رو به كعبه بوده است؟ زلف كدام نماز ما به خم ابروی يار گره خورده و به قول حافظ چنين نمازی بوده است:
در نمازم خم ابروی تو در ياد آمد |
حالتی رفت كه محراب به فرياد آمد |
|
از من اكنون طمع صبر و دل و هوش مدار |
كان تحمل كه تو ديدی همه بر باد آمد |
|